کتاب صوتی
با سیزدهمین قسمت از مجموعه پیشنهادی فیلم DLfars برای آخر هفته، همراه شما عزیزان هستیم. در این عنوان ، هر هفته به معرفی چند فیلم برتر که حتما باید دیده شوند، از نگاه DLfars میپردازیم و آنها را به شما عزیزان معرفی میکنیم. ممکن است شما نیز برخی از این فیلم ها را دیده باشید و یا حتی اسم بعضی از آنها را نشنیده باشید! در هر صورت تمامی فیلم هایی که معرفی میشوند، از نگاه DLfars، عناوین فوق العاده جذابی هستند. در ادامه به معرفی چند فیلم پیشنهادی DLfars برای آخر هفته شما میپردازیم، همراه ما باشید.
War for the Planet of the Apes دربارهی کیفیت بالای قسمت دوم از سهگانهی خاص و مدرن «سیارهی میمونها»، صحبتهای زیادی شده است. راجع به آن که مت ریوز آن پروژه را در کمترین زمان باقیمانده تا اکران تحویل گرفت و تبدیل به فیلمی کرد که سخت میشد ارتباطش با قسمت اول را احساس کرد. قسمت اول این سهگانه، یک بلاکباستر اشکالدار و در بهترین ثانیههایش راضیکننده بود ولی قسمت دوم، حکم یک جهش بزرگ را داشت. جهش به فیلمی که معنیدار بودن، داستانگویی درگیرکننده و کارگردانی پر دل و جرئت را میدانست و به کسی باج نمیداد، تا دیده شود. اما «جنگ برای سیارهی میمونها»، دیگر حتی آن فیلم عالی هم نبود. آن فیلمی که بتوان دائما دربارهاش حرف زد و به رعایت درست استانداردها در گوشه به گوشهاش اشاره کرد و نشان داد چگونه میتوان از یک داستان نهچندان خاص، بلاکباستری عالی درآورد. «جنگ برای سیارهی میمونها»، قدم به محیطی جلوتر از اینها میگذاشت و با محیطهای سرد و آدمهای سردترش، روایت خاکستریرنگی را به تصویر میکشید که همه فقط درون دقایق آن میخواستند دوام بیاورند. سزار به عنوان رهبر یک ملت که میخواست آنها را نجات دهد، وودی هارلسون در نقش افسر جنونزدهای که فاصلهای با از بین رفتن برای همیشه نداشت و سربازانی در دو جبهه که اسیر خشونتهای زمین برعلیهشان شده بودند. از لحظههای کار کردن میمونها به عنوان بردههای انسانهایی که ناخواسته باعث هوشمندیشان شده بودند، تا ثانیههای فریاد زدن سزار بر روی یک صلیب که از این کاراکتر قهرمانی میخکوبکننده میساختند، همه و همه نشان از درک بالای مت ریوز در روایت یک داستان اسطورهای داشتند. او با سزار همان کاری را کرد که به قول خودش پیشترکریستوفر نولان با بتمن انجام داده بود. ساخت یک قهرمان زمینی، زخمیشده و دردکشیده که فقط میخواست مردمش بهترین پایان ممکن را داشته باشند. اما اگر آنجا نولان باید یک ابرقهرمان بزرگ را به نسخهای واقعگرایانهتر از خودش تبدیل میکرد، ریوز اینجا باید در برابر هزار مخاطب مخالف با فیلمهای سیجیآیمحور میایستاد و نشان میداد که گوریل بزرگ مقابل دوربینش یعنی سزار همانقدر انسانیت و پیچیدگی و هدف دارد که بهترین قهرمانهای سینمایی داشتهاند. وظیفهای که وقتی اندی سرکیس در گروه بازیگرانتان باشد و با هر ضربه به سزار، صدای نعره و فریادهای پرشده از غم او شنیده شود، به سختی امکان تحقق نیافتنش وجود دارد. در میانهی اتمسفرسازیهای قدرتمندانه و روایت منظم و برگرفته از ادیان و اسطورههای کهن فیلم، برخی میگفتند War for the Planet of the Apes با این که در اسمش از کلمهی جنگ استفاده کرده، آنقدرها هم شامل اکشن قدرتمندانهای نمیشود. حال آن که جنگی که مت ریوز با فیلم فوقالعادهاش به تصویر کشید، دربارهی مبارزهی عقاید و باورها، تهی بودن جنگها یا هدفمند بودن آنها و ظلم نکردن به یک دختربچهی لال بود. War for the Planet of the Apes بدون شک یکی از آن آثاری است که ثابت میکند برای رسیدن به مرز یک شاهکار کامل، نیازی به استفاده نکردن از فلان تکنولوژی یا امکانات نیست و در نهایت، مثل همیشه، این داستان، روایت و کارگردانی است که عیار اصلی ساختهای سینمایی را میآفریند.
Incendies دنی ویلنوو کاناداییتبار، اینروزها همانقدر که کارگردان شناختهشدهای است، کارگردان ناشناختهای هم به حساب میآید. چون نقاط پررنگ کارنامهاش انقدر توجه مخاطبان را به خود جلب میکنند که طیف گستردهای از تماشاگران جوانتر، او را فقط با آنها میشناسند. در قالب کارگردانی که با «سیکاریو» (Sicario) قدرتش در قاببندی و روایت تصویری پرتعلیق را به همگان نشان داد، با Arrival یک بلاکباسترساز هنرشناس شد و بعد از اکران «بلید رانر ۲۰۴۹» (Blade Runner 2049) هم اسما و رسما به عضویت گروه سطح بالاترین فیلمسازهای چند سال اخیر، درآمد. در حالی که کارنامهی ویلنوو شاید در این اواخر نگاه همگان را به خود معطوف کرده باشد، ولی سابقهی طولانیتر، ناشناختهتر و به شدت محترمی دارد. از «دشمن» (Enemy) با بازی کمالکرایانهی جیک جیلنهال و روایت سورئال و فراموشناشدنیاش تا «زندانیان» (Prisoners) و فضاسازیهای استادانهای که یدک میکشد. اما قبل از هر پنج اثر نامبردهشده، ویلنوو با ساخت Incendies درون کشور کانادا، پیمودن مسیرش برای رسیدن به جایگاه امروزی خود را آغاز کرد. فیلمی که از قضا در صورت تلاش برای ردهبندی ساختههای او، یقینا باید رتبهی خوبی را تحویلش دهیم و در عین همذات بودن آن با فیلمهای بعدی این کارگردان، تفاوتهای ساختاری زیادی هم با تک به تکشان دارد. خلق یک قصه در بستری تاریخی/سیاسی که وابستگیهای مستقیم و غیرمستقیم زیادی به برخی از حساسترین بحثهای روز دنیا پیدا میکند، اصولا یا فیلمساز را به شعارزدگی مثبت و منفی میرساند یا باعث ظاهر شدن اثر با کمک ظواهر سیاسیگرانهای میشود که ارتباطی با هویت و ارزشهای هنری آن ندارند. اما ویلنوو فضای فیلم بلندش را متفاوتتر از این حالات پیش پا افتاده میسازد و هم مستقیما میگوید که نباید به آن در قامت یک مرجع تاریخی و واقعگرایانه نگاه کرد، هم در اوج واقعگرایی و درون بستری ویژه از حوادث، داستانی شخصیتمحور را تعریف میکند. آنقدر شخصیتمحور که کنشهای دو کاراکتر اصلی نسبت به رخدادهای جریانیافته اتمسفر پیرامونشان، هرگز بیشتر از خود آنها به چشم نیاید و مسائل دینی، سیاسی و تاریخی درگیر با پیرنگهای داستانی Incendies، همیشه بعد از انسانهای حاضر در قصهاش مورد توجه واقع شوند. مثل تمام فیلمهای دیگر ویلنوو، در Incendies هم با ماجرایی مرموز سر و کار داریم. ماجرایی مرتبط با یک مادر و فرزندانش که پس از مرگ وی، با توجه به وصیتنامهاش برای اولین بار متوجه زنده بودن پدر و برادرشان میشوند و همین موضوع، آتش تنفر، علاقه، خشم و نفرت و مهربانی را بعد از مدتها، بینشان شعلهور میکند. اتفاقی که به سفر احساسی و غیرمنتظره و پیچیدهی هر کدام از آنها به منطقهای ناشناس برایشان منجر میشود که خیلی سریع میفهمیم در حقیقت، میخواهد تجسم بصری چگونگی آغاز و تکمیل قوس شخصیتیشان باشد.
Kiki’s Delivery Service نوشتن دربارهی هایائو میازاکی افزون بر این که مثل دیدن فیلمهایش یکی از شیرینترین کارهای دنیا به نظر میرسد، نوعی کلاس درس برای نگاه انداختن دقیقتر به آنچه در بیان کلی، هنر هفتم خطابش میکنند نیز هست. چون او نه فقط قطعا یکی از برترین کارگردانهای تمام ادوار، بلکه یکی از جلوبرندگان بخشهای گوناگونی از سینما محسوب میشود. میازاکی بارها و بارها نشان داده است که هم میتواند قصههایی پیشتر گفتهشده را طوری بگوید که همهی روایتهای قبلی صورتگرفته از آنها کمارزش به نظر برسند، هم میتواند داستانهایی بسازد که در انواع و اقسام مدیومها، الهامهای گوناگونی را تقدیم هنرمندان مولف میکنند. با این حال اگر در اکثر مواقع، پیچیدگی و عمق دیوانهوار قصههای روایتشده توسط او همچون «پرنسس مونونوکه» (Princess Mononoke)، «شهر اشباح» (Spirited Away) و «نائوشیکا از درهی باد» (Nausicaä of the Valley of the Wind) میتوانند باعث گم شدن تماشاگران کماطلاعتر در بین دنیاسازیهای عجیبوغریبشان بشوند یا انیمیشنهای احساسمحور و در نوع خودشان پیچیدهی وی مانند «همسایهی من توتورو» (My Neighbor Totoro)ممکن است در لایهی اولیه و به ظاهر سادهشان نتوانند چرایی بالا بودن جایگاه میازاکی را به خوبی نشان همگان بدهند، Kiki’s Delivery Service دقیقا همان اثری به شمار میرود که در هیچ یک از این دو گروه، طبقهبندی نمیشود. انیمهای که روی معرفی دنیایش زمانی جداگانه نمیگذارد و ذرهذرهی جزئیات مرتبط با پایه و اساس آن را در دل داستان، تقدیممان کرده است. Kiki’s Delivery Service دربارهی دختر نوجوان و سیزدهسالهای قصه میگوید که به عنوان یک جادوگر به دنیا آمده است و حالا با رسیدن به این سن، باید به شهری متفاوت با محل تولدش برود، تبدیل به جادوگر شهر مورد نظر بشود و از پسِ یک سال زندگی مستقل بربیاید. این قانونی است که جادوگرانِ جهان فیلم، با رعایت کردن آن میتوانند تبدیل به ساحرههای واقعی بشوند. در این بین اما اصل ماجرا بیشتر از آن که مرتبط با عناصر فانتزی باشد، قصهی واقعگرایانهای را دربارهی کودکی که موظف به پذیرش زندگی به دور از خانوادهاش شده است، روایت میکند. دختری که از قضا برخلاف اکثر جادوگران همسن و سال خود، کاری به جز پرواز کردن با جارو بلد نیست و پا به جامعهای میگذارد که احتمالا او را با چنین قابلیت اندکی، نمیپذیرند. Kiki’s Delivery Service به جای آن که از همان ابتدا یک هدف نهایی برای شخصیت اصلیاش معرفی کند و بعد موانع گوناگونی را بر سر راهش بگذارد، سعی میکند در بخشی از زندگی کاراکتر با وی همراه شود و از دغدغههای روزانهاش قصه بسازد. به همین سبب هم شاید وقتی از ابتدا تا انتهایش را نگاه میکنید، فارغ از کارگردانی خارقالعادهی میازاکی و معنیدار بودن تکتک تصاویر، نتوانید با یک نگاه گذرا عنصر دیوانهوار و باشکوهی در داستانگویی آن بیابید. اینجا نه خبری از آن قصهی اسطورهای و استعارههای تصویری میخکوبکنندهی «شهر اشباح» است و نه فانتزی به عنوان عنصری ستودنی و پررنگ، نگاهتان را به بازی میگیرد. چون میازاکی با Kiki’s Delivery Service، صرفا قصد تعریف کردن قصهای دربارهی آدمها و علیالخصوص بچهها را داشته است که ایدههای ظاهرا عادی و سادهی آن، بیش از پیش هنر او در روایت داستان را به رخ میکشند. روایتی که دربارهی معنی استقلال در زندگی نوجوانان، ارزش و مفهوم دوستیابی در جهان و چگونگی تکیه کردن انسان بر روی یک توانایی به خصوص، سخنان آرامشبخشی را بیان میکند. جالبتر آن که اگر اکثر داستانهای مشابه، جادوگری و قدرتهای ماورایی اینگونه را یا خارج از زندگی مردم عادی یا اصلا به عنوان عنصری برآمده از دنیاهای شیطانی و ترسناک معرفی میکنند، اسطورهی ژاپنی سینمای جهان دیالوگی برای یکی از شخصیتهای فیلمش مینویسد که مطابق آن، قدرت جادوگری کیکی هم هدیهی عاشقانهی خداوند به او محسوب میشود.
فیلم ایرانی تنگنا ژانر : اجتماعی
زبان : فارسی
محصول : ایران
مدت زمان: ۱۰۱ دقیقه
سال تولید: ۱۳۸۵
سال انتشار: ۱۳۸۶
ستارگان : شهاب حسینی، نیما رئیسی، جعفر دهقان، صدرالدین حجازی، رضا توکلی، غزاله نظر و سروش صحت
کارگردان : علیرضا بذرافشان خلاصه داستان: دو دوست بعد از ۱۲ سال دوباره همدیگر را پیدا می کنند اما اینبار در جریان یک سرقت با هم همکار می شوند و…
فیلم ایرانی دلم می خواد ژانر : کمدی، اجتماعی، درام
زبان : فارسی
کیفیت: full hd 1080p – hd 720p – sd 480p
محصول : ایران
امتیاز فیلم: ۶٫۷ از ۱۰
سال تولید: ۱۳۹۲
سال انتشار: ۱۳۹۷
ستارگان : رضا کیانیان، مهناز افشار، محمدرضا گلزار، سحر دولتشاهی، رویا نونهالی، صابر ابر، پردیس احمدیه، رضا بهبودی، ندا مقصودی، آرمینه زیتونچیان، پیام دهکردی، علی سرابی، مرتضی زارع، بهناز جعفری، فرزین صابونی، احمد ساعتچیان، مریم بوبانی و…
تهیهکننده : علی تقی پور
کارگردان : بهمن فرمان آرا خلاصه داستان : وقتی یه صحنه ای بد اتفاق میفته یعنی تصادف که اتفاق میفته یک سریا میمیرن یا یک سری از آدمها به کمامیروند و خانواده ها همش در پشت در بیمارستان انتظار بهوش امدن و حتی یک لحظه دیدن دوباره ی انها را میکنند یا برای یک سری از آدمها اصلا اتفاقی نمیفته و جون سالم به در میبرند.بهرام فرزانه یک نویسنده خوش نویسی است که یک مدت طولانی ای است که نمیتواند بنویسد و دیگر دست به قلم نمیشود او در یکی از روزها تصادف میکند و این تصادف باعث میشود یک آهنگ به ذهن او میاید و همش آن آهنگ را برای خودش تکرار میکند میخواند و میرقصدو باعث میشود دوباره دست به نوشتن پیدا میکند و همش خوشحال هستند….. دانلود فیلم دلم می خواد با کیفیت عالی دانلود کیفیت ۴۸۰p
دانلود کیفیت ۷۲۰p
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p-HQ
دانلود همه کیفیت ها
در ادامه خوشحال میشویم از نظرات شما در رابطه با فیلم های پیشنهاد شده مطلع شویم؛ همچنین شما نیز میتوانید فیلم های محبوب خود را مطرح کنید. شاد باشید.
War for the Planet of the Apes دربارهی کیفیت بالای قسمت دوم از سهگانهی خاص و مدرن «سیارهی میمونها»، صحبتهای زیادی شده است. راجع به آن که مت ریوز آن پروژه را در کمترین زمان باقیمانده تا اکران تحویل گرفت و تبدیل به فیلمی کرد که سخت میشد ارتباطش با قسمت اول را احساس کرد. قسمت اول این سهگانه، یک بلاکباستر اشکالدار و در بهترین ثانیههایش راضیکننده بود ولی قسمت دوم، حکم یک جهش بزرگ را داشت. جهش به فیلمی که معنیدار بودن، داستانگویی درگیرکننده و کارگردانی پر دل و جرئت را میدانست و به کسی باج نمیداد، تا دیده شود. اما «جنگ برای سیارهی میمونها»، دیگر حتی آن فیلم عالی هم نبود. آن فیلمی که بتوان دائما دربارهاش حرف زد و به رعایت درست استانداردها در گوشه به گوشهاش اشاره کرد و نشان داد چگونه میتوان از یک داستان نهچندان خاص، بلاکباستری عالی درآورد. «جنگ برای سیارهی میمونها»، قدم به محیطی جلوتر از اینها میگذاشت و با محیطهای سرد و آدمهای سردترش، روایت خاکستریرنگی را به تصویر میکشید که همه فقط درون دقایق آن میخواستند دوام بیاورند. سزار به عنوان رهبر یک ملت که میخواست آنها را نجات دهد، وودی هارلسون در نقش افسر جنونزدهای که فاصلهای با از بین رفتن برای همیشه نداشت و سربازانی در دو جبهه که اسیر خشونتهای زمین برعلیهشان شده بودند. از لحظههای کار کردن میمونها به عنوان بردههای انسانهایی که ناخواسته باعث هوشمندیشان شده بودند، تا ثانیههای فریاد زدن سزار بر روی یک صلیب که از این کاراکتر قهرمانی میخکوبکننده میساختند، همه و همه نشان از درک بالای مت ریوز در روایت یک داستان اسطورهای داشتند. او با سزار همان کاری را کرد که به قول خودش پیشترکریستوفر نولان با بتمن انجام داده بود. ساخت یک قهرمان زمینی، زخمیشده و دردکشیده که فقط میخواست مردمش بهترین پایان ممکن را داشته باشند. اما اگر آنجا نولان باید یک ابرقهرمان بزرگ را به نسخهای واقعگرایانهتر از خودش تبدیل میکرد، ریوز اینجا باید در برابر هزار مخاطب مخالف با فیلمهای سیجیآیمحور میایستاد و نشان میداد که گوریل بزرگ مقابل دوربینش یعنی سزار همانقدر انسانیت و پیچیدگی و هدف دارد که بهترین قهرمانهای سینمایی داشتهاند. وظیفهای که وقتی اندی سرکیس در گروه بازیگرانتان باشد و با هر ضربه به سزار، صدای نعره و فریادهای پرشده از غم او شنیده شود، به سختی امکان تحقق نیافتنش وجود دارد. در میانهی اتمسفرسازیهای قدرتمندانه و روایت منظم و برگرفته از ادیان و اسطورههای کهن فیلم، برخی میگفتند War for the Planet of the Apes با این که در اسمش از کلمهی جنگ استفاده کرده، آنقدرها هم شامل اکشن قدرتمندانهای نمیشود. حال آن که جنگی که مت ریوز با فیلم فوقالعادهاش به تصویر کشید، دربارهی مبارزهی عقاید و باورها، تهی بودن جنگها یا هدفمند بودن آنها و ظلم نکردن به یک دختربچهی لال بود. War for the Planet of the Apes بدون شک یکی از آن آثاری است که ثابت میکند برای رسیدن به مرز یک شاهکار کامل، نیازی به استفاده نکردن از فلان تکنولوژی یا امکانات نیست و در نهایت، مثل همیشه، این داستان، روایت و کارگردانی است که عیار اصلی ساختهای سینمایی را میآفریند.
?پیشنهاد فیلم آخر هفته(13) DLfars
Incendies دنی ویلنوو کاناداییتبار، اینروزها همانقدر که کارگردان شناختهشدهای است، کارگردان ناشناختهای هم به حساب میآید. چون نقاط پررنگ کارنامهاش انقدر توجه مخاطبان را به خود جلب میکنند که طیف گستردهای از تماشاگران جوانتر، او را فقط با آنها میشناسند. در قالب کارگردانی که با «سیکاریو» (Sicario) قدرتش در قاببندی و روایت تصویری پرتعلیق را به همگان نشان داد، با Arrival یک بلاکباسترساز هنرشناس شد و بعد از اکران «بلید رانر ۲۰۴۹» (Blade Runner 2049) هم اسما و رسما به عضویت گروه سطح بالاترین فیلمسازهای چند سال اخیر، درآمد. در حالی که کارنامهی ویلنوو شاید در این اواخر نگاه همگان را به خود معطوف کرده باشد، ولی سابقهی طولانیتر، ناشناختهتر و به شدت محترمی دارد. از «دشمن» (Enemy) با بازی کمالکرایانهی جیک جیلنهال و روایت سورئال و فراموشناشدنیاش تا «زندانیان» (Prisoners) و فضاسازیهای استادانهای که یدک میکشد. اما قبل از هر پنج اثر نامبردهشده، ویلنوو با ساخت Incendies درون کشور کانادا، پیمودن مسیرش برای رسیدن به جایگاه امروزی خود را آغاز کرد. فیلمی که از قضا در صورت تلاش برای ردهبندی ساختههای او، یقینا باید رتبهی خوبی را تحویلش دهیم و در عین همذات بودن آن با فیلمهای بعدی این کارگردان، تفاوتهای ساختاری زیادی هم با تک به تکشان دارد. خلق یک قصه در بستری تاریخی/سیاسی که وابستگیهای مستقیم و غیرمستقیم زیادی به برخی از حساسترین بحثهای روز دنیا پیدا میکند، اصولا یا فیلمساز را به شعارزدگی مثبت و منفی میرساند یا باعث ظاهر شدن اثر با کمک ظواهر سیاسیگرانهای میشود که ارتباطی با هویت و ارزشهای هنری آن ندارند. اما ویلنوو فضای فیلم بلندش را متفاوتتر از این حالات پیش پا افتاده میسازد و هم مستقیما میگوید که نباید به آن در قامت یک مرجع تاریخی و واقعگرایانه نگاه کرد، هم در اوج واقعگرایی و درون بستری ویژه از حوادث، داستانی شخصیتمحور را تعریف میکند. آنقدر شخصیتمحور که کنشهای دو کاراکتر اصلی نسبت به رخدادهای جریانیافته اتمسفر پیرامونشان، هرگز بیشتر از خود آنها به چشم نیاید و مسائل دینی، سیاسی و تاریخی درگیر با پیرنگهای داستانی Incendies، همیشه بعد از انسانهای حاضر در قصهاش مورد توجه واقع شوند. مثل تمام فیلمهای دیگر ویلنوو، در Incendies هم با ماجرایی مرموز سر و کار داریم. ماجرایی مرتبط با یک مادر و فرزندانش که پس از مرگ وی، با توجه به وصیتنامهاش برای اولین بار متوجه زنده بودن پدر و برادرشان میشوند و همین موضوع، آتش تنفر، علاقه، خشم و نفرت و مهربانی را بعد از مدتها، بینشان شعلهور میکند. اتفاقی که به سفر احساسی و غیرمنتظره و پیچیدهی هر کدام از آنها به منطقهای ناشناس برایشان منجر میشود که خیلی سریع میفهمیم در حقیقت، میخواهد تجسم بصری چگونگی آغاز و تکمیل قوس شخصیتیشان باشد.
Kiki’s Delivery Service نوشتن دربارهی هایائو میازاکی افزون بر این که مثل دیدن فیلمهایش یکی از شیرینترین کارهای دنیا به نظر میرسد، نوعی کلاس درس برای نگاه انداختن دقیقتر به آنچه در بیان کلی، هنر هفتم خطابش میکنند نیز هست. چون او نه فقط قطعا یکی از برترین کارگردانهای تمام ادوار، بلکه یکی از جلوبرندگان بخشهای گوناگونی از سینما محسوب میشود. میازاکی بارها و بارها نشان داده است که هم میتواند قصههایی پیشتر گفتهشده را طوری بگوید که همهی روایتهای قبلی صورتگرفته از آنها کمارزش به نظر برسند، هم میتواند داستانهایی بسازد که در انواع و اقسام مدیومها، الهامهای گوناگونی را تقدیم هنرمندان مولف میکنند. با این حال اگر در اکثر مواقع، پیچیدگی و عمق دیوانهوار قصههای روایتشده توسط او همچون «پرنسس مونونوکه» (Princess Mononoke)، «شهر اشباح» (Spirited Away) و «نائوشیکا از درهی باد» (Nausicaä of the Valley of the Wind) میتوانند باعث گم شدن تماشاگران کماطلاعتر در بین دنیاسازیهای عجیبوغریبشان بشوند یا انیمیشنهای احساسمحور و در نوع خودشان پیچیدهی وی مانند «همسایهی من توتورو» (My Neighbor Totoro)ممکن است در لایهی اولیه و به ظاهر سادهشان نتوانند چرایی بالا بودن جایگاه میازاکی را به خوبی نشان همگان بدهند، Kiki’s Delivery Service دقیقا همان اثری به شمار میرود که در هیچ یک از این دو گروه، طبقهبندی نمیشود. انیمهای که روی معرفی دنیایش زمانی جداگانه نمیگذارد و ذرهذرهی جزئیات مرتبط با پایه و اساس آن را در دل داستان، تقدیممان کرده است. Kiki’s Delivery Service دربارهی دختر نوجوان و سیزدهسالهای قصه میگوید که به عنوان یک جادوگر به دنیا آمده است و حالا با رسیدن به این سن، باید به شهری متفاوت با محل تولدش برود، تبدیل به جادوگر شهر مورد نظر بشود و از پسِ یک سال زندگی مستقل بربیاید. این قانونی است که جادوگرانِ جهان فیلم، با رعایت کردن آن میتوانند تبدیل به ساحرههای واقعی بشوند. در این بین اما اصل ماجرا بیشتر از آن که مرتبط با عناصر فانتزی باشد، قصهی واقعگرایانهای را دربارهی کودکی که موظف به پذیرش زندگی به دور از خانوادهاش شده است، روایت میکند. دختری که از قضا برخلاف اکثر جادوگران همسن و سال خود، کاری به جز پرواز کردن با جارو بلد نیست و پا به جامعهای میگذارد که احتمالا او را با چنین قابلیت اندکی، نمیپذیرند. Kiki’s Delivery Service به جای آن که از همان ابتدا یک هدف نهایی برای شخصیت اصلیاش معرفی کند و بعد موانع گوناگونی را بر سر راهش بگذارد، سعی میکند در بخشی از زندگی کاراکتر با وی همراه شود و از دغدغههای روزانهاش قصه بسازد. به همین سبب هم شاید وقتی از ابتدا تا انتهایش را نگاه میکنید، فارغ از کارگردانی خارقالعادهی میازاکی و معنیدار بودن تکتک تصاویر، نتوانید با یک نگاه گذرا عنصر دیوانهوار و باشکوهی در داستانگویی آن بیابید. اینجا نه خبری از آن قصهی اسطورهای و استعارههای تصویری میخکوبکنندهی «شهر اشباح» است و نه فانتزی به عنوان عنصری ستودنی و پررنگ، نگاهتان را به بازی میگیرد. چون میازاکی با Kiki’s Delivery Service، صرفا قصد تعریف کردن قصهای دربارهی آدمها و علیالخصوص بچهها را داشته است که ایدههای ظاهرا عادی و سادهی آن، بیش از پیش هنر او در روایت داستان را به رخ میکشند. روایتی که دربارهی معنی استقلال در زندگی نوجوانان، ارزش و مفهوم دوستیابی در جهان و چگونگی تکیه کردن انسان بر روی یک توانایی به خصوص، سخنان آرامشبخشی را بیان میکند. جالبتر آن که اگر اکثر داستانهای مشابه، جادوگری و قدرتهای ماورایی اینگونه را یا خارج از زندگی مردم عادی یا اصلا به عنوان عنصری برآمده از دنیاهای شیطانی و ترسناک معرفی میکنند، اسطورهی ژاپنی سینمای جهان دیالوگی برای یکی از شخصیتهای فیلمش مینویسد که مطابق آن، قدرت جادوگری کیکی هم هدیهی عاشقانهی خداوند به او محسوب میشود.
فیلم ایرانی تنگنا ژانر : اجتماعی
زبان : فارسی
محصول : ایران
مدت زمان: ۱۰۱ دقیقه
سال تولید: ۱۳۸۵
سال انتشار: ۱۳۸۶
ستارگان : شهاب حسینی، نیما رئیسی، جعفر دهقان، صدرالدین حجازی، رضا توکلی، غزاله نظر و سروش صحت
کارگردان : علیرضا بذرافشان خلاصه داستان: دو دوست بعد از ۱۲ سال دوباره همدیگر را پیدا می کنند اما اینبار در جریان یک سرقت با هم همکار می شوند و…
فیلم ایرانی دلم می خواد ژانر : کمدی، اجتماعی، درام
زبان : فارسی
کیفیت: full hd 1080p – hd 720p – sd 480p
محصول : ایران
امتیاز فیلم: ۶٫۷ از ۱۰
سال تولید: ۱۳۹۲
سال انتشار: ۱۳۹۷
ستارگان : رضا کیانیان، مهناز افشار، محمدرضا گلزار، سحر دولتشاهی، رویا نونهالی، صابر ابر، پردیس احمدیه، رضا بهبودی، ندا مقصودی، آرمینه زیتونچیان، پیام دهکردی، علی سرابی، مرتضی زارع، بهناز جعفری، فرزین صابونی، احمد ساعتچیان، مریم بوبانی و…
تهیهکننده : علی تقی پور
کارگردان : بهمن فرمان آرا خلاصه داستان : وقتی یه صحنه ای بد اتفاق میفته یعنی تصادف که اتفاق میفته یک سریا میمیرن یا یک سری از آدمها به کمامیروند و خانواده ها همش در پشت در بیمارستان انتظار بهوش امدن و حتی یک لحظه دیدن دوباره ی انها را میکنند یا برای یک سری از آدمها اصلا اتفاقی نمیفته و جون سالم به در میبرند.بهرام فرزانه یک نویسنده خوش نویسی است که یک مدت طولانی ای است که نمیتواند بنویسد و دیگر دست به قلم نمیشود او در یکی از روزها تصادف میکند و این تصادف باعث میشود یک آهنگ به ذهن او میاید و همش آن آهنگ را برای خودش تکرار میکند میخواند و میرقصدو باعث میشود دوباره دست به نوشتن پیدا میکند و همش خوشحال هستند….. دانلود فیلم دلم می خواد با کیفیت عالی دانلود کیفیت ۴۸۰p
دانلود کیفیت ۷۲۰p
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p-HQ
دانلود همه کیفیت ها
در ادامه خوشحال میشویم از نظرات شما در رابطه با فیلم های پیشنهاد شده مطلع شویم؛ همچنین شما نیز میتوانید فیلم های محبوب خود را مطرح کنید. شاد باشید.
دیدگاه ها