نتایج بیشتـــــر
به نظر نمیرسید که آن دخترک با استعداد فیلم جمع و جور «دهشتزده» که اتفاقا همسر جوئل کوئن، یکی از کارگردانهای فیلم هم هست، این چنین نام خود را در تاریخ سینما ماندگار کند و به یک چهره برجسته بین بازیگران زن هالیوود تبدیل شود. او چهرهی چندان زیبایی نداشت که بتواند پلههای ترقی را یک شبه طی کند و باید تلاش میکرد تا خود را ثابت کند. البته که در این راه بیش از هر کس دیگر، بازی در فیلمهای شوهر و برادر شوهرش به وی کمک کرده تا نامی به هم بزند و همهی جوایز ممکن برای یک بازیگر زن درو کند.
امروزه حضور Frances McDormand در هر فیلمی، خیال مخاطب را از تماشای حداقل یک بازی خوب در آن اثر راحت میکند. آن قامت کوتاه، آن صورت معمولی و آن شمایل عادی، از او هنرپیشهی معرکهای برای بازی در قالب نقشهای زنان معمولی ساخته است و اتفاقا بهترین نقشآفرینی وی هم در چنین نقشی رقم میخورد؛ یعنی «فارگو».
فیلم «فارگو» زن پلیسی را به عنوان قهرمان درامش دارد که حتی تا دقیقه ۳۰ فیلم هیچ خبری از او نیست. او زن پا به ماهی است که در جریان یک پروندهی جنایی با ابعادی عظیم قرار میگیرد. هیچ چیز او غیرمعمولی نیست و به نظر نمیرسد که در این پرونده راه به جایی ببرد و جالب این که همین معمولی بودن در نهایت به کارش میآید.
این معمولی بودن، با بالاتر رفتن سن و پختهتر شدن، با چیزهای دیگری آمیخته میشود. مثلا در «سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری» او شمایل یک زن عادی را میگیرد و با یک خشونت و جنون روبه افزایش پیوند میزند. یا در آثار وس اندرسون این سادگی با نوعی تیزهوشی و نبوغ همراه میشود. تا این که کار به مهمترین شخصیت زن یک اثر نمایشی در تاریخ بشر، یعنی بازی در قالب لیدی مکبث در فیلم «تراژدی مکبث» (The Tragedy Of Macbeth) میشود. فرانسیس مکدورمند نقشآفرینی معرکهای در این فیلم اقتباس شده از نمایشنامهی ویلیام شکسپیر دارد.
البته که نمیتوان حضورش را در فیلم «سرزمین خانهبهدوشان» اثر کلوئی ژائو فراموش کرد. اثری که نتیجهاش کسب جایزهی اسکاری بود.