کتاب صوتی
با نهمین قسمت از مجموعه پیشنهادی فیلم DLfars برای آخر هفته، همراه شما عزیزان هستیم. در این عنوان ، هر هفته به معرفی چند فیلم برتر که حتما باید دیده شوند، از نگاه DLfars میپردازیم و آنها را به شما عزیزان معرفی میکنیم. ممکن است شما نیز برخی از این فیلم ها را دیده باشید و یا حتی اسم بعضی از آنها را نشنیده باشید! در هر صورت تمامی فیلم هایی که معرفی میشوند، از نگاه DLfars، عناوین فوق العاده جذابی هستند. در ادامه به معرفی چند فیلم پیشنهادی DLfars برای آخر هفته شما میپردازیم، همراه ما باشید.
The Grand Budapest Hotel کمتر فیلمساز بزرگ و صاحبسبکی را میتوان در تاریخ سینما یافت که هر بار با ساختههای جدیدش، جلوهی متفاوتی از هنرمندی خود را به نمایش بگذارد و به جای افت، یا مطلقا پیشرفت کند یا حداقل در برخی جنبهها، موفق به برداشتن گامهای تازه و ارزشمندی شود. ولی وس اندرسون، کارگردان دوستداشتنی آمریکایی که حتی علاقهمندان به فیلمهایش هم گاها با جستوجو در کارنامهی وی و پیدا کردن برخی آثاری که هنوز تماشا نکردهاند، از ابتدا سر ذوق میآیند، بدون شک یکی از همین فیلمسازهای لایق احترام محسوب میشود. کسی که هیچ منتقد یا مخاطبی نمیتواند اوریجینالی فرم سینماییاش را زیر سوال ببرد و همیشه به قدری امضای واضحی پای تکتک فیلمهایش گذاشته است که بیننده حتی با دیدن چند دقیقه از محصولات مورد بحث و بدون نیاز به تماشای تیتراژ، شانس اطمینان پیدا کردن نسبت به کارگردانی شدن اثر توسط او را داشته باشد. اما حتی برای کارنامهی ستایشبرانگیز وس اندرسون نیز «هتل بزرگ بوداپست» (The Grand Budapest Hotel)، یک شاهکار شوکهکننده به حساب میآید. فیلمی که حتی اکثر مخاطبانِ مطلقا عام سینما بعد از دیدنش با اطمینان خواهند گفت که هیچ محصول تماما مشابهی با آن درون دنیای هنر هفتم وجود ندارد. ترکیب روایتهای تند و سریع اندرسون با جزئیات بینظیری که در گوشه به گوشهی قصهگویی فیلم دیده میشود، کاری میکند که در فضای پرستارهاش راهی به جز پذیرش مطلق چندین و چند کاراکتر پردازششده وجود نداشته باشد. یکی از بزرگترین نقاط قوت «هتل بزرگ بوداپست» همین است که اغراقهای سینمایی آن نه تنها تماشاگر را از اثر نراندهاند، بلکه به قدری فکرشده و متناسب با فرم روایی آن هستند که وجودشان صرفا حس مثبتتان نسبت به فیلم را تقویت میکند. طوری که در داستان پرشده از نمادپردازیها و به شدت فلسفهمحور فیلم که از قضا در سرگرمکننده بودن هم درخشان و متفاوت به نظر میرسد، محو شخصیتپردازیهای اندرسون، اجراهای ادوارد نورتون، جود لا، رالف فاینز، بیل مری، آدرین برودی، ویلم دفو، سیرشا رونان، جف گلدبلوم، تیلدا سوئینتن، لئا سیدو، اوون ویلسون و جیسون شوارتزمن و از همه مهمتر تصویرپردازیهایی شوید که حتی اگر The Grand Budapest Hotel چیزی به اسم فیلمنامه هم نداشت، کاری میکردند اثر مورد بحث، لیاقت صد دقیقه از وقت مخاطبش را داشته باشد. داستان فیلم دربارهی مردی است که به یک هتل خلوت و قدیمیشده پا میگذارد و در حین صحبت با صاحب آن، ماجرای خندهآور، باشکوه و مهمی متعلق به دهها سال قبل را میشنود. ماجرایی آن که در فرار، قتل، دروغ، دزدی، کارآگاهبازی و چندین خردهپیرنگ آشنای دیگر، به چشم میخورند. «هتل بزرگ بوداپست»، فارغ از روان بودن دیوانهوارش که خیلی سریعتر از آنچه انتظارش را دارید، آن را خارج از حیطهی فیلمهایی با محوریت داستانگویی سهپردهای کلاسیک قرار میدهد، به این سبب دوستداشتنی جلوه میکند که موارد متضاد زیادی هویتش را شکل دادهاند. فیلم پرشده از درامهای جدی، حرفهای به غایت تلخ، طنزهای قابل لمس و اغراقهای کهنالگوشده است و در عین حال، هیچکدام از این عناصر متضاد، در سکانسهایش مقابل هم قرار نگرفتهاند. چون انگار کارگردان محصولش را طوری خلق کرده است که در آن آواهایی غیر قابل ترکیب با یکدیگر، سمفونی کمنظیری را میسازند. بهترین بیان ممکن هم این که وس اندرسون با The Grand Budapest Hotel، یکی از کارهایی را کرد که هر فیلمساز ماندگاری موفق به انجامش شده است؛ ساخت فیلمی که در ثانیه به ثانیهاش تحسینبرانگیز ظاهر میشود و در عین حال آنقدر پیچیدگی دارد که خیلیها هرگز نمیفهمند چرا از دیدنش لذت بردهاند.
The Nice Guys اگر هوس دیدن یکی از بهترین نسخههای مدرن داستان دو کارآگاه که به شکل خندهداری از پس انجام ماموریتهایشان برمیآیند به سرتان زد و این وسط راسل کرو و رایان گاسلینگ هم جزو ستارههای محبوبتان بودند، تماشای The Nice Guys به کارگردانی شین بلک، میتواند هدیهی شما به خودتان باشد. یک اکشنکمدی شدیدا خندهآور و حسابشده، که با دیالوگهای بعضا به یاد ماندنیاش خندههای بلند و چند ثانیهای را تحویلتان میدهد و با آفرینش موقعیتهای طنز در دل جدیترین اکشنها، همواره از افت انرژیتان هنگام وقت گذاشتن برای ثانیههایش، جلوگیری میکند. همهی موارد گفتهشده هم که در انتها با نقشآفرینیهای راضیکنندهی بازیگران ادغام میشوند و استاندارد بودن اثر در اکثر بخشهای دیگر نیز، آنها را پررنگتر از قبل جلوه میدهد. قصهی The Nice Guys از جایی کلید میخورد که یک کارآگاه خصوصی خوششانس به اسم هالند مارچ (با بازی رایان گاسلینگ)، به همراهی یک زورگیر شناختهشده به اسم جکسون هیلی (با بازی راسل کرو) درمیآید و در کنار وی، به سراغ یک پروندهی بزرگ در لسآنجلسِ سال ۱۹۷۷ میلادی میرود. پروندهای که به ناپدید شدن ناگهانی زنی به اسم آملیا مربوط است و هیلی و مارچ را مقابل گروهی از آدمهای خطرناک که آنها نیز به دنبال او میگردند، قرار میدهد. ماجرای حل این پرونده هم در موقعیتهای اکشن یا به کمک کارآگاهبازیهای گوناگون، مدام بینندهی The Nice Guys را با سکانسهای طنز جدید مواجه میکند که شاید شوخیهایشان به یاد ماندنی محسوب نشوند، ولی قطعا در لحظه چارهای به جز لذت بردن برایتان باقی نمیگذارند. شین بلک به عنوان فیلمساز شناختهشدهای که سابقهی نقشآفرینی در برخی آثار هالیوودی را هم دارد، بعضا اتمسفری مانند آنچه را که در یکی دیگر از فیلمهای موفقش یعنی Kiss Kiss Bang Bang با بازی رابرت داونی جونیورشاهدش بودیم، لابهلای ثانیههای The Nice Guys تحویلمان میدهد. با این تفاوت که حالا در گسترهی بزرگتری از شخصیتها قصهسرایی کرده است و بین کاراکترهای متفاوتتری، شیمیهای خندهدار و دوستداشتنیاش را به وجود میآورد. پس اگر میتوانید با نقصهای The Nice Guys کنار بیایید و برای دستیابی به سرگرمیهای دوستداشتنی سینما، فقط و فقط دنبال شاهکارهای مطلق نمیگردید، دیدن این فیلم یکی از بهترین بهانههایی است که میتوانید در آخر هفته، برای خندیدن داشته باشید.
دشمن زن خلاصه داستان : دشمن زن فیلمی به کارگردانی کریم امینی، نویسندگی امیرحسین نجفپور و تهیهکنندگی محمدحسین فرحبخش و عبدالله علیخانی ساخته سال ۱۳۹۶ است. این فیلم در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ در سینماهای ایران اکران شدهاست. این فیلم توانست به فروش گیشه ای ۳٬۱۵۴٬۵۳۴٬۰۰۰ تومان دست پیدا کند. در خلاصه داستان «دشمن زن» آمدهاست: «چرا هرچی دشمن زنه بعد از یه مدت توزرد از آب در میاد و میشه مدافع سرسخت حقوق زنان؟»
فیلم ایرانی تگزاس خلاصه داستان : تگزاس فیلمی به کارگردانی مسعود اطیابی، تهیهکنندگی ابراهیم عامریان و نویسندگی بابک کایدان و میثم کایدان محصول سال ۱۳۹۶ است. این فیلم در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۹۷ در سینماهای ایران اکران شدهاست. داستان این فیلم دربارهٔ دو دوست به نام بهرام (پژمان جمشیدی) و ساسان (سام درخشانی) است. ساسان در برزیل زندگی کرده و بهرام نیز میخواهد مقیم برزیل شود. اما در این مسیر ماجراهای هیجان انگیزی برای آنها رخ میدهد … دانلود فیلم تگزاس با کیفیت عالی دانلود کیفیت ۴۸۰p
دانلودکیفیت ۷۲۰p
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p
دانلودکیفیت ۱۰۸۰p-HQ
دانلود همه کیفیت ها
در ادامه خوشحال میشویم از نظرات شما در رابطه با فیلم های پیشنهاد شده مطلع شویم؛ همچنین شما نیز میتوانید فیلم های محبوب خود را مطرح کنید. شاد باشید.
The Grand Budapest Hotel کمتر فیلمساز بزرگ و صاحبسبکی را میتوان در تاریخ سینما یافت که هر بار با ساختههای جدیدش، جلوهی متفاوتی از هنرمندی خود را به نمایش بگذارد و به جای افت، یا مطلقا پیشرفت کند یا حداقل در برخی جنبهها، موفق به برداشتن گامهای تازه و ارزشمندی شود. ولی وس اندرسون، کارگردان دوستداشتنی آمریکایی که حتی علاقهمندان به فیلمهایش هم گاها با جستوجو در کارنامهی وی و پیدا کردن برخی آثاری که هنوز تماشا نکردهاند، از ابتدا سر ذوق میآیند، بدون شک یکی از همین فیلمسازهای لایق احترام محسوب میشود. کسی که هیچ منتقد یا مخاطبی نمیتواند اوریجینالی فرم سینماییاش را زیر سوال ببرد و همیشه به قدری امضای واضحی پای تکتک فیلمهایش گذاشته است که بیننده حتی با دیدن چند دقیقه از محصولات مورد بحث و بدون نیاز به تماشای تیتراژ، شانس اطمینان پیدا کردن نسبت به کارگردانی شدن اثر توسط او را داشته باشد. اما حتی برای کارنامهی ستایشبرانگیز وس اندرسون نیز «هتل بزرگ بوداپست» (The Grand Budapest Hotel)، یک شاهکار شوکهکننده به حساب میآید. فیلمی که حتی اکثر مخاطبانِ مطلقا عام سینما بعد از دیدنش با اطمینان خواهند گفت که هیچ محصول تماما مشابهی با آن درون دنیای هنر هفتم وجود ندارد. ترکیب روایتهای تند و سریع اندرسون با جزئیات بینظیری که در گوشه به گوشهی قصهگویی فیلم دیده میشود، کاری میکند که در فضای پرستارهاش راهی به جز پذیرش مطلق چندین و چند کاراکتر پردازششده وجود نداشته باشد. یکی از بزرگترین نقاط قوت «هتل بزرگ بوداپست» همین است که اغراقهای سینمایی آن نه تنها تماشاگر را از اثر نراندهاند، بلکه به قدری فکرشده و متناسب با فرم روایی آن هستند که وجودشان صرفا حس مثبتتان نسبت به فیلم را تقویت میکند. طوری که در داستان پرشده از نمادپردازیها و به شدت فلسفهمحور فیلم که از قضا در سرگرمکننده بودن هم درخشان و متفاوت به نظر میرسد، محو شخصیتپردازیهای اندرسون، اجراهای ادوارد نورتون، جود لا، رالف فاینز، بیل مری، آدرین برودی، ویلم دفو، سیرشا رونان، جف گلدبلوم، تیلدا سوئینتن، لئا سیدو، اوون ویلسون و جیسون شوارتزمن و از همه مهمتر تصویرپردازیهایی شوید که حتی اگر The Grand Budapest Hotel چیزی به اسم فیلمنامه هم نداشت، کاری میکردند اثر مورد بحث، لیاقت صد دقیقه از وقت مخاطبش را داشته باشد. داستان فیلم دربارهی مردی است که به یک هتل خلوت و قدیمیشده پا میگذارد و در حین صحبت با صاحب آن، ماجرای خندهآور، باشکوه و مهمی متعلق به دهها سال قبل را میشنود. ماجرایی آن که در فرار، قتل، دروغ، دزدی، کارآگاهبازی و چندین خردهپیرنگ آشنای دیگر، به چشم میخورند. «هتل بزرگ بوداپست»، فارغ از روان بودن دیوانهوارش که خیلی سریعتر از آنچه انتظارش را دارید، آن را خارج از حیطهی فیلمهایی با محوریت داستانگویی سهپردهای کلاسیک قرار میدهد، به این سبب دوستداشتنی جلوه میکند که موارد متضاد زیادی هویتش را شکل دادهاند. فیلم پرشده از درامهای جدی، حرفهای به غایت تلخ، طنزهای قابل لمس و اغراقهای کهنالگوشده است و در عین حال، هیچکدام از این عناصر متضاد، در سکانسهایش مقابل هم قرار نگرفتهاند. چون انگار کارگردان محصولش را طوری خلق کرده است که در آن آواهایی غیر قابل ترکیب با یکدیگر، سمفونی کمنظیری را میسازند. بهترین بیان ممکن هم این که وس اندرسون با The Grand Budapest Hotel، یکی از کارهایی را کرد که هر فیلمساز ماندگاری موفق به انجامش شده است؛ ساخت فیلمی که در ثانیه به ثانیهاش تحسینبرانگیز ظاهر میشود و در عین حال آنقدر پیچیدگی دارد که خیلیها هرگز نمیفهمند چرا از دیدنش لذت بردهاند.
Gone Girl یک نمای هوشمندانه از چهرهی زنی بیگناه که مرد ظاهرا ساده ولی احتمالا دیوانهای دربارهی میلش به متلاشی کردن جمجمهی او صحبت میکند، برای کارگردانی به عجیبی دیوید فینچر، سکانس آغازین عجیبی نیست اما به اندازهی کافی سوالبرانگیز و خیلی بیشتر از اندازهی کافی، تعلیقآفرین و ارزشمند، هست. اما هنر فینچر در Gone Girl چیزی نیست جز نشان دادن حقیقت به مخاطب و جایگزین کردن آن حقیقت با یک واقعیت انکارشدهی مریض که در قالب داستانگویی سینمایی به ظاهر سرگرمکننده و بعضا ترسناک اثر، مخاطب را به یاد تمام حقیقتهای دروغین دور و برش میاندازد. Gone Girl با درخششهای مثالزدنی بن افلک و رزمند پایک، یکی از آن معدود فیلمهای پراهمیتی است که شاید کمتر حرف زدن دربارهشان موقع توصیف آنها و به همین خاطر به جان خریدن خطر کمتر دیده شدنشان توسط مخاطبانی که هنوز مست رازها و افشاگریهایشان نشدهاند، ارزش زیادی داشته باشد. چرا؟ چون گفتن کوچکترین بخشی از جزئیات داستانی این روایت هوشمندانه، خیانت به بخشبخش پازلی است که فینچر با همهی صاحبسبکیاش آن را بیاشکال، خلق میکند. Gone Gire در داستانگوییاش شخصیت و نماد را کنار هم میبیند و تلاش برای آفرینش صحیح یکی را با فراموش کردن دیگری، اشتباه نگرفته است. همین هم باعث میشود که هم قصهی سینمایی مهمی باشد، هم به خاطر کیفیت قاببندیها و تدوین خارقالعادهاش بشود همگان را به دیدن آن در بزرگترین صفحهی نمایش ممکن دعوت کرد و هم حکم معناسرایی جدی و عظیمی دربارهی دنیای خودمان را پیدا کند که در ترکیب با عملکرد بینقص اکثر اعضای تیم سازندهاش، به کمال میرسد. Gone Girl، یکی از بهترین فیلمهای رازآلود و جناییِ ساختهشده توسط یکی از برترین فیلمسازهای دوران مدرن است. اگر همین برایتان کافی نیست، من هم نیازی به دلیل آوردنِ دوباره برای اثبات ارزش تماشا و حتی بازبینیهای چندبارهاش نمیآورم.
The Nice Guys اگر هوس دیدن یکی از بهترین نسخههای مدرن داستان دو کارآگاه که به شکل خندهداری از پس انجام ماموریتهایشان برمیآیند به سرتان زد و این وسط راسل کرو و رایان گاسلینگ هم جزو ستارههای محبوبتان بودند، تماشای The Nice Guys به کارگردانی شین بلک، میتواند هدیهی شما به خودتان باشد. یک اکشنکمدی شدیدا خندهآور و حسابشده، که با دیالوگهای بعضا به یاد ماندنیاش خندههای بلند و چند ثانیهای را تحویلتان میدهد و با آفرینش موقعیتهای طنز در دل جدیترین اکشنها، همواره از افت انرژیتان هنگام وقت گذاشتن برای ثانیههایش، جلوگیری میکند. همهی موارد گفتهشده هم که در انتها با نقشآفرینیهای راضیکنندهی بازیگران ادغام میشوند و استاندارد بودن اثر در اکثر بخشهای دیگر نیز، آنها را پررنگتر از قبل جلوه میدهد. قصهی The Nice Guys از جایی کلید میخورد که یک کارآگاه خصوصی خوششانس به اسم هالند مارچ (با بازی رایان گاسلینگ)، به همراهی یک زورگیر شناختهشده به اسم جکسون هیلی (با بازی راسل کرو) درمیآید و در کنار وی، به سراغ یک پروندهی بزرگ در لسآنجلسِ سال ۱۹۷۷ میلادی میرود. پروندهای که به ناپدید شدن ناگهانی زنی به اسم آملیا مربوط است و هیلی و مارچ را مقابل گروهی از آدمهای خطرناک که آنها نیز به دنبال او میگردند، قرار میدهد. ماجرای حل این پرونده هم در موقعیتهای اکشن یا به کمک کارآگاهبازیهای گوناگون، مدام بینندهی The Nice Guys را با سکانسهای طنز جدید مواجه میکند که شاید شوخیهایشان به یاد ماندنی محسوب نشوند، ولی قطعا در لحظه چارهای به جز لذت بردن برایتان باقی نمیگذارند. شین بلک به عنوان فیلمساز شناختهشدهای که سابقهی نقشآفرینی در برخی آثار هالیوودی را هم دارد، بعضا اتمسفری مانند آنچه را که در یکی دیگر از فیلمهای موفقش یعنی Kiss Kiss Bang Bang با بازی رابرت داونی جونیورشاهدش بودیم، لابهلای ثانیههای The Nice Guys تحویلمان میدهد. با این تفاوت که حالا در گسترهی بزرگتری از شخصیتها قصهسرایی کرده است و بین کاراکترهای متفاوتتری، شیمیهای خندهدار و دوستداشتنیاش را به وجود میآورد. پس اگر میتوانید با نقصهای The Nice Guys کنار بیایید و برای دستیابی به سرگرمیهای دوستداشتنی سینما، فقط و فقط دنبال شاهکارهای مطلق نمیگردید، دیدن این فیلم یکی از بهترین بهانههایی است که میتوانید در آخر هفته، برای خندیدن داشته باشید.
دشمن زن خلاصه داستان : دشمن زن فیلمی به کارگردانی کریم امینی، نویسندگی امیرحسین نجفپور و تهیهکنندگی محمدحسین فرحبخش و عبدالله علیخانی ساخته سال ۱۳۹۶ است. این فیلم در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ در سینماهای ایران اکران شدهاست. این فیلم توانست به فروش گیشه ای ۳٬۱۵۴٬۵۳۴٬۰۰۰ تومان دست پیدا کند. در خلاصه داستان «دشمن زن» آمدهاست: «چرا هرچی دشمن زنه بعد از یه مدت توزرد از آب در میاد و میشه مدافع سرسخت حقوق زنان؟»
فیلم ایرانی تگزاس خلاصه داستان : تگزاس فیلمی به کارگردانی مسعود اطیابی، تهیهکنندگی ابراهیم عامریان و نویسندگی بابک کایدان و میثم کایدان محصول سال ۱۳۹۶ است. این فیلم در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۹۷ در سینماهای ایران اکران شدهاست. داستان این فیلم دربارهٔ دو دوست به نام بهرام (پژمان جمشیدی) و ساسان (سام درخشانی) است. ساسان در برزیل زندگی کرده و بهرام نیز میخواهد مقیم برزیل شود. اما در این مسیر ماجراهای هیجان انگیزی برای آنها رخ میدهد … دانلود فیلم تگزاس با کیفیت عالی دانلود کیفیت ۴۸۰p
دانلودکیفیت ۷۲۰p
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p
دانلودکیفیت ۱۰۸۰p-HQ
دانلود همه کیفیت ها
در ادامه خوشحال میشویم از نظرات شما در رابطه با فیلم های پیشنهاد شده مطلع شویم؛ همچنین شما نیز میتوانید فیلم های محبوب خود را مطرح کنید. شاد باشید.
دیدگاه ها