کتاب صوتی
با هشتاد و سومین قسمت از مجموعه پیشنهاد فیلم آخر هفته DLfars برای آخر هفته، همراه شما عزیزان هستیم. در این عنوان ، هر هفته به معرفی چند فیلم برتر که حتما باید دیده شوند، از نگاه DLfars میپردازیم و آنها را به شما عزیزان معرفی میکنیم. ممکن است شما نیز برخی از این فیلم ها را دیده باشید و یا حتی اسم بعضی از آنها را نشنیده باشید! در هر صورت تمامی فیلم هایی که معرفی میشوند، از نگاه DLfars، عناوین فوق العاده جذابی هستند. در ادامه به معرفی چند فیلم پیشنهادی DLfars برای آخر هفته شما میپردازیم، همراه ما باشید.
Ten Cloverfield Lane
قسمتِ اول «کلاورفیلد» به کارگردانی مت ریوز که با هدفِ معرفی گودزیلای آمریکایی پا پیش گذاشت، بیش از هر چیز دیگری با کمپینِ تبلیغاتی مرموزش شناخته میشود؛ حرکتی که یک آیپی کاملا اورجینال را به یکی از موردانتظارترین فیلمهای سال ۲۰۰۸ تبدیل کرد؛ اینکه «کلاورفیلد» در حد انتظارات ظاهر شد هم در محبوبیتِ آن بیتاثیر نبود. حالا «کلاورفیلد» به آغازگرِ یک مجموعه تبدیل شده بود. ایدهی جی. جی. آبرامز برای آن این بود که هر قسمت از مجموعه، به گوشه متفاوتی از دنیای مشترکشان میپرداخت و پیرامونِ کاراکترهای متفاوتی میچرخید و ژانرِ منحصربهفردِ خودش را میداشت. پیش از اینکه این مجموعه با «پارادوکس کلاورفیلد» (که آنقدر بد بود که یکسره سر از نتفلیکس در آورد) به قهقرا سقوط کند و برندِ «کلاورفیلد» را آنقدر بدنام کند که فیلمِ بعدی مجموعه (یعنی «اُورلرد») تمام ارتباطاتش با «کلاورفیلد» را حذف کند و بهعنوانِ یک فیلمِ مستقل منتشر شود، «شماره ۱۰ جاده کلاورفیلد» به یک دنبالهی شگفتانگیز برای قسمت اول تبدیل شد. هرچه قسمت اول یک فیلمِ کایجویی با ابعادِ بلاکباستری بود، دنبالهاش یک تریلرِ کلاستروفوبیک در فضای بستهی یک پناهگاهِ زیرزمینی بود. با این وجود، «جادهی کلاورفیلد» عصارهی قسمت اول را به ارث بُرده است و آن هم نحوهی ترکیبِ عناصرِ ژانرهای مختلف برای رسیدن به یک تجربهی خلاقانه است.اگر فیلم اول روایتگرِ یک داستانِ عاشقانه در چارچوبِ حملهی یک موجودِ غولآسای بیگانه به شهر بود، «جادهی کلاورفیلد» در حالی بهعنوانِ یک تریلرِ واقعگرایانه آغاز میشود که ناگهان در پردهی سومش به وادی سایفای تغییرِ جهت میدهد. مری الیزابت وینستد نقش میشل را بازی میکند. او در حال ترک کردن نامزدش به دلایل نامعلومی است که با ماشین تصادف میکند و وقتی چشم باز میکند خودش را در یک اتاق بتنی با یک در آهنی و درحالی که پایش به دیوار زنجیر شده پیدا میکند. سپس، سروکلهی مرد چاقی به اسم هاوارد پیدا میشود و برای میشل توضیح میدهد که او را نجات داده است. اما خبر بدتر این است که بهگفتهی هاوارد کشور موردحملهی اتمی قرار گرفته، تمام انسانهای بیرون کشته شدهاند و ما باید تا وقتی که آبها از آسیاب بیافتد در این پناهگاه زندگی کنیم. مهمترین ویژگی «جادهی کلاورفیلد» این است که همیشه یک قدم جلوتر از بیننده حرکت میکند. مثلا بعد از اینکه هاوارد از حملهی اتمی نیروهای خارجی خبر میدهد، اولین سوالی که در ذهنمان زنگ میزند، این است که آیا او دیوانه است؟ خوشبختانه این دقیقا واکنش میشل هم است. وینستند او را بهعنوان دختری باهوش، خلاق و مصمم بازی میکند. بله، او وحشت کرده و نمیداند دقیقا با چه چیزی روبهرو است، اما توانایی این را دارد تا کنترل خودش را حفظ کند و با رویارویی با هاوارد یا بازی کردن با نقاط ضعف او به هدفش برسد. چه هدفی؟ اینکه آیا واقعا هوای سطح زمین مسموم است و این مرد همانطور که ادعا میکند او را نجات داده یا هاوارد متجاوزی قاتلی-چیزی است که قصد بازی کردن با او را دارد؟
فیلم بیوقفه تماشاگرانش را در شک و تردید و مشغولِ گمانهزنی نگه میدارد؛ به همان اندازه که برای باور کردنِ حرفِ هاوارد دلیل داریم، به همان اندازه هم مشخص است که یک جای کار میلنگد. فیلمهای هیولایی معمولا تمثیلی از اینکه هیولای واقعی خودِ ما انسانها هستیم هرگز کهنه نمیشود و این موضوع بهویژه دربارهی «جادهی کلاورفیلد» صدق میکند. میشل بهعنوان دختری که همیشه از مشکلاتِ زندگیاش فرار میکند، با محبوس شدن در پناهگاهِ مردِ دیوانهای که به زور میخواهد جای خالی دخترش را با او پُر کند، بدترین اتفاقی است که میتواند برای این دختر بیافتد. او دیگر به محض روبهرو شدن با مشکل، فرصتی برای تغییرِ مسیر و فاصله گرفتن از آن ندارد؛ حالا تنها راه فرار کردن، شاخ به شاخ شدن با مانعِ ترسناکی که راهش را سد کرده است. به این ترتیب، «جادهی کلاورفیلد» به تمثیلِ قابللمسی از بدرفتاری در خانه تبدیل میشود؛ میشل چه در کودکی توسط پدرش و چه در بزرگسالی توسط شوهرش و چه در دورانِ حبسش در پناهگاه توسط هاوارد، در چرخهی تکرارشوندهای از مردانِ بدرفتاری که به استقلالِ او احترام نمیگذارند و تمام بخشهای زندگیاش را برای رضایتِ شخصی خودشان کنترل میکنند گرفتار شده است. او به خاطر رفتارِ پدرش با او، ترسو بار آمده است و حالا از چالش فراری شده است. بنابراین گرچه پایانبندی فیلم با پیدا شدنِ سروکلهی بیگانگانِ فضایی مورد استقبالِ عدهای از طرفداران قرار نگرفت (با وجود سرنخهای فراوانی که وجودشان را زمینهچینی میکند)، اما در راستای تکمیلِ همین تمِ داستانی قرار میگیرد؛ حالا که میشل از بدرفتاری در خانه قسر در رفته است، به معنای پایانِ دردسرهایش نیست. او در دنیای بیرون هم با مشکلی که به معنای واقعی کلمه بیگانه، غیرقابلهضم و غیرقابلحل به نظر میرسد مواجه میشود، اما سؤال این است که آیا میشل دوباره دربرابر ترسش تسلیم میشود یا از درسی که از دورانِ اسارتش یاد گرفته است برای ایستادگی و مبارزه علیه نیروی جدیدی که قصد اسیر کردنش را دارند به پا میخیزد؟ او نهتنها ایستادگی میکند، بلکه سر راه به سمتِ مرکز بحران تغییر مسیر میدهد تا با استفاده از تجربههایش به افرادی مثل خودش که به کمک نیاز دارند، یاری برساند.
Edge of Tomorrow
اگر بهدنبال یک فیلم جذاب، درگیر کننده، هوشمندانه، سرگرم کننده و در عین حال خوش ساخت هستید که بازیگران خیلی خوبی داشته باشد، فیلم Edge of Tomorrow را بهعنوان یکی از انتخابهای خود قرار دهید. زیرا به روشهای خوب و سرگرم کنندهای اثبات میکند که تام کروز هنوز خیلی تواناییهای زیادی دارد. در این فیلم اکشن و حماسی ما شاهد داستانی هستیم که در آیندهای نزدیک رخ میدهد. در این خط داستانی یک نژاد بیگانه وارد سیاره زمین میشود و حمله بیامانی را به آن وارد میکند؛ به طوری که هیچ یگان نظامیای نمیتواند آنها را شکست دهد. اینجا است که سرگرد ویلیام کیج (با بازی تام کروز) وارد داستان میشود؛ کسی که بهطور ناگهانی برای این مأموریت انتخاب میشود، البته بهتر است بگوییم مأموریت انتحاری. کیج که در مدت خیلی کمی جان خود را از دست داده بود، در یک حلقه زمانی تکراری گیر افتاد و مجبور بود که آن نبرد بیرحمانه را بارها و بارها انجام دهد.
Arrival
زمانیکه یک فضاپیمای عجیب و اسرارآمیز روی زمین فرود میآید، یک تیم از نوابغ مختلف از سرتاسر دنیا جمع میشوند تا در رابطه با آن تحقیق کنند. درحالیکه بشریت در آستانه جنگ جهانی قرار دارد، اعضای این تیم تمام تلاش خود را میکنند تا در سریعترین زمان به یک پاسخ خوب برسند. رهبر این گروه که لوئیس بنکس است، تصمیم میگیرد که برای رسیدن به پاسخ هر چیزی را امتحان کند؛ حتی چیزی که زندگی و شاید کل بشریت را در معرض خطر قرار میدهد. تمام چیزهایی را که از فیلمهای علمی تخیلی دیگر تجربه کردید، کنار بگذارید و با دیدی باز این فیلم را تماشا کنید. مطمئن باشید که این فیلم شما را با روایت، جلوههای ویژه و مهمتر از همه بازی بازیگران، به درون خودش میکشد.
The Forbidden Kingdom
اگر همواره با علاقه فیلمهای هالیوودی متمرکز روی کاراکترهای بهشدت آشنا با جلوههای گوناگون فرهنگ عامه را دنبال میکنید و همزمان علاقهی قابل توجهی به فیلمهای فانتزی رزمی چینی دارید، باید حداقل یک بار The Forbidden Kingdom را تماشا کرده باشید. این محصول مشترک سینمای چین و امریکا که درصد بسیار بالایی از بازیگرهای آن را هنرمندهای سینمای آسیای شرقی همچون جکی چان و جت لی تشکیل میدهند، قصهای دربارهی تلاش یک انسان برای پیدا کردن دوبارهی خود به کمک فرهنگ مورد احترامش را به زیبایی تصویر کرده است.
قصه از جایی آغاز میشود که پسری نوجوان و بسیار علاقهمند به فیلمهای کونگ-فویی و افسانههای چینی ناگهان خود را پس از تحمل دقایقی تلخ، بهجای یک شهر مدرن درون یک حکومت باستانی میبیند؛ محلی که پادشاهی ممنوعه در آن حکمرانهای حقیقی را دور ساخته است و قهرمانی دوستداشتنی و در عین حال دارای برخی شیطنتها را به اسارت درمیآورد. برای کاراکتر اصلی قصه ورود به این منطقه همچون با وحشت قدم گذاشتن به درون یکی از فیلمهای مورد علاقهی او است و برای انسانهای ساکن پادشاهی وی میتواند حکم یک انسان بهخصوص وعدهدادهشده توسط افسانهها را داشته باشد. The Forbidden Kingdom در عین آن که گاهی واقعا یک فیلم کمدی خوب به حساب میآید، اصلا خالی از جدیت نیست و ابایی از اهمیت دادن به قصهی جالب خود نداشته است. به همین خاطر هنگام تماشای تلاشهای فرد گمشده برای تطبیق خود با شرایط جدید یا دنبال کردن نبردهایی که همزمان پرشده از شکست و پیروزی هستند، بسیاری از بینندگان، اثر را همانگونه که باید جدی میگیرند و با همهی استعارهپردازیهای درستش میفهمند.
فیلم The Forbidden Kingdom هم گاهی در پرداخت به برخی رخدادها عجول است و هم طی درصدی از دقایق خود شخصیتپردازیها را بدون پیشرفت نگه میدارد. ولی درنهایت فیلمی سرگرمکننده برای دستهی خاصی از مخاطبها محسوب میشود که حدودا ۱۰۰ دقیقه از وقت تماشاگر را میگیرد و به شکلی زیرپوستی از چرایی اهمیت تکتک نژادها میگوید؛ نسلهای متفاوتی از انسانها که فرهنگها و اسطورههای خود را آفریدند و آدم امروز میتواند برای بهتر و شیرینتر زندگی کردن همیشه به هرکدام از آنها که میخواست، چنگ بزند.
فیلم ایرانی خانه ائو 📀سال انتشار: 1399
⏰مدت زمان: 75 دقیقه
🔊زبان: ترکی آذربایجانی
🌍کشور سازنده: ایران
🔥 ژانر: اجتماعی , خانوادگی
🎬کارگردان: اصغر یوسفی نژاد
✍️نویسنده: اصغر یوسفی نژاد
🌟ستارگان: حدثه حیرت , رامین ریاضی , غلامرضا باقری ,
خلاصه داستان: ماجرای فیلم ایرانی ائو (خانه) که به ترکی آذربایجانی او EV نامیده می شود، حول محور یک وصیت نامه میچرخد و درباره مردی است که از دنیا رفته است. متوفی وصیت کرده که بعد از مرگ، جسد او را در اختیار دانشکده پزشکی برای استفاده علمی قرار دهند اما دخترش شدیداً با این کار مخالفت می کند… این فیلم به زبان ترکی با زیرنویس فارسی ساخته شده…
لینک های دانلود
دانلود کیفیت ۴۸۰p
دانلود کیفیت ۷۲۰p
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p-HQ
دانلود کیفیت BLURAY
دانلود همه کیفیت ها
در ادامه خوشحال میشویم از نظرات شما در رابطه با فیلم های پیشنهاد شده مطلع شویم؛ همچنین شما نیز میتوانید فیلم های محبوب خود را مطرح کنید. شاد باشید.
Ten Cloverfield Lane
پیشنهاد فیلم آخر هفته(83) DLfars
Edge of Tomorrow
Arrival
The Forbidden Kingdom
فیلم ایرانی خانه ائو 📀سال انتشار: 1399
⏰مدت زمان: 75 دقیقه
🔊زبان: ترکی آذربایجانی
🌍کشور سازنده: ایران
🔥 ژانر: اجتماعی , خانوادگی
🎬کارگردان: اصغر یوسفی نژاد
✍️نویسنده: اصغر یوسفی نژاد
🌟ستارگان: حدثه حیرت , رامین ریاضی , غلامرضا باقری ,
دانلود کیفیت ۷۲۰p
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p-HQ
دانلود کیفیت BLURAY
دانلود همه کیفیت ها
در ادامه خوشحال میشویم از نظرات شما در رابطه با فیلم های پیشنهاد شده مطلع شویم؛ همچنین شما نیز میتوانید فیلم های محبوب خود را مطرح کنید. شاد باشید.
دیدگاه ها