کتاب صوتی
با بیست و هشتمین قسمت از مجموعه پیشنهادی فیلم DLfars برای آخر هفته، همراه شما عزیزان هستیم. در این عنوان ، هر هفته به معرفی چند فیلم برتر که حتما باید دیده شوند، از نگاه DLfars میپردازیم و آنها را به شما عزیزان معرفی میکنیم. ممکن است شما نیز برخی از این فیلم ها را دیده باشید و یا حتی اسم بعضی از آنها را نشنیده باشید! در هر صورت تمامی فیلم هایی که معرفی میشوند، از نگاه DLfars، عناوین فوق العاده جذابی هستند. در ادامه به معرفی چند فیلم پیشنهادی DLfars برای آخر هفته شما میپردازیم، همراه ما باشید.
Back to the Future سهگانهی ماجراجویانه، علمیتخیلی و کمدی «بازگشت به آینده» به نویسندگی و کارگردانی رابرت زمکیس را میتوان یکی از محبوبترین سری فیلمهای دههی هشتاد میلادی در هالیوود دانست. یکی از آن مجموعههایی که چه در گیشهها، چه در نزد منتقدان و چه در مراسمهای سینمایی گوناگون، موفقیتهای زیادی را به دست آوردند و هنوز هم برای دوستداران سینما، نگاه انداختن به تکتک ثانیههایشان به طرز انکارناپذیری ضرورت دارد. روایت کمدی Back to the Future به عنوان یکی از شاخصههای اصلی آن، کاری میکند مخاطب همواره با انرژی و هیجان قصهاش را دنبال کند و در عین حال، فرصت دستوپنجه نرم کردن با همهی مفاهیم زیرمتنی و بحثهای جذاب و هیجانانگیزش دربارهی تاثیرات بازی کردن با زمان و رخدادهای تاریخی را به دست بیاورد. قصه از آنجا آغاز میشود که پسر جوانی با نام مارتی مکفلای نزد دوست صمیمی و پیرش یعنی دانشمندی با نام دکتر بِرَون میرود و مطابق درخواست او، تصمیم به آزمایش کردن ماشینِ زمانی که وی موفق به ساختن آن شده میگیرد. این وسط، بِرَون توسط شلیک اسلحهی چند قاتل کشته میشود و مارتی که در حال آزمایش کردن اختراع تازهی او به سر میبرد، چندین و چند سال به عقب بازمیگردد؛ به دههی پنجاه میلادی و جایی که در آن برای جلوگیری از نابودیاش، باید مطمئن شود که پدر و مادرش عاشق یکدیگر میشوند و مشکلی بر سر راه شکلگیری رابطهشان قرار نمیگیرد! هرچند که در ادامه هدف مارتی به سفر دوباره در زمان برای نجات دادن جان داک بِرَون تبدیل میشود و داستان، حتی پیچیدهتر از حالت قبلی، به پیشروی خود ادامه میدهد.
همهی این خطوط داستانی، در کنار شخصیتپردازی کاملا راضیکنندهی کاراکترهای اصلی، بازیهای جذبکنندهی نقشآفرینهای اصلی، خلق طنزهای بهجا و سرگرمکننده و پیادهسازی ایدههای داستانی به بهترین شکل ممکن، قسمت اول «بازگشت به آینده» را در سال ۱۹۸۵، تبدیل به یک اتفاق سینمایی بزرگ کردند و آنقدر از این اثر ساختهی سینمایی تاثیرگذاری آفریدند که هنوز میشود رد پای تاثیراتش را در ایدههای قصههای علمیتخیلی در انواع و اقسام مدیومهای داستانی، مشاهده کرد. این وسط، شاید قسمتهای بعدی سهگانهی Back to the Future به اندازهی قسمت اول حس تازگی نداشته باشند و از بسیاری مناظر، در نقطهای عقبتر از آن اثر قرار بگیرند، ولی بیان این حقیقت ابدا به معنی بیکیفیتی آنها یا لذتبخش نبودنشان نیست و از قضا در بسیاری دقایق، Back to the Future Part II و Back to the Future Part III بهترین ویژگیهای این فرانچایز فانتزی/علمیتخیلی سینمایی را به نقطهی اوج خودشان میرسانند. افزون بر تمامی موارد بیانشده، «بازگشت به آینده» در کنار تمامی جذابیتهایی که به آنها اشاره کردم، مثل خیلی از دیگر فیلمهای علمیتخیلی پراهمیت اکرانشده در دههی هشتاد میلادی، اثرگذاریهایی فراموشناشدنی روی پیشرفت جلوههای ویژهی کامپیوتری داشته است و از آن دست محصولاتی محسوب میشود که شاید در آغاز کسی باورشان نداشت و حاضر نبود روی آنها سرمایهگذاری کند ولی پس از موفقیتهای خارقالعادهشان، راه را برای خیلی از آثار مشابه دیگر، به طرزی تمام و کمال باز کردند.
Donnie Darko یکی از پیچیدهترین، خواستنیترین و آرامشبخشترین کالتهای سینما. این، شاید بهترین توصیفی باشد که بتوان حرف زدن دربارهی «دانی دارکو» را با اشاره به آن آغاز کرد. چون نخستین ساختهی بلند ریچارد کلی، برخلاف خیلی از آثار سینمایی بزرگی که در انتها به یک زیرژانر سینمایی محدود میشوند و در بهترین حالت المانهایی از جنسهای دیگر روایت داستان در جهان هنر هفتم را یدک میکشند، به معنی واقعی کلمه همانقدر که فیلمی متعلق به دوران بلوغ است و پیچیدگیها و غمهای درونی و راه حلهای برخورد صحیح با آن را نشان میدهد، جنس ناب و لایق احترامی از سینمای علمیتخیلی را هم در آغوش میگیرد و حتی به عقیدهی منتقدانی به خصوص، ارائهکنندهی برخی از بهترین عناصر سینمای ابرقهرمانی نیز هست.
قصهی «دانی دارکو»، دربارهی همان احساساتی است که تک به تک ما آدمها در روزگاری به خصوص، با آنها مواجه بودهایم. همان احساساتی که باعث میشوند از همهچیز و همهکس تنفر داشته باشیم، در دلمان به حرفهای بیمعنیای که میخواهند به خوردمان بدهند بخندیم و زیر لب، باورهای خودمان را فریاد بزنیم. Donnie Darko، قصهی پسر نوجوانی با بازی فوقالعادهی جیک جیلنهال را روایت میکند که در دل جهانهای موازی و داستانهای ماوراء الطبیعه فرو میرود و این وسط، به فرصتی برای شناختن حقایق دنیایش میرسد. همچنین دانی به کمک همین اتفاقات، در نگاه خودش شانس نجات دادن کل جهان از تفکرات غلطی را که وارد آن شدهاند هم پیدا میکند و به عنوان یک قهرمان خاکستری، ستارهی اصلی داستان میشود. ماجرای قهرمان خاکستری فیلم اما از جایی آغاز میشود که یک شب پا به بیرون از خانهی خود میگذارد و خرگوش عظیمالجثهای با نام فرانک را میبیند. موجودی که به او میگوید دنیا در عرض ۲۸ روز به پایان خواهد رسید و زندگی همهی ساکنان آن هم پس از گذر همین زمان، برای همیشه نابود میشود. پس از بازگشت دانی به خانه، او متوجه تغییراتی در اتاق خوابش میشود و بعد روبهروی این سوال بزرگ قرار میگیرد که آیا وی پا به یک جهان موازی گذشته است یا صرفا یک مریضی ذهنی دارد یا جدیجدی باید فکری برای نجات دنیا کند؟ سوالی که فیلم را با لحظاتی علمیتخیلی، سکانسهایی واقعگرایانه مثل لحظاتی از اثر که دانی در آنها باید با یک روانپزشک گفتوگو کند و ثانیههایی دلنشین پر میکند و از بیننده میخواهد که پا به دنیای غنی، پیچیده و پرشده از استعارههایش بگذارد. یک ترکیب پیچیده که البته لحظات احساسی و آرامشبخش هم کم ندارد و در اوج فانتزی، به طرز معجزهواری به سطحی از همذاتپنداری و واقعگرایی میرسد که تماشاگر حتی پس از بارها و بارها نگاه کردنِ آن، باز هم دلش میخواهد برای دیدن شیرینیها و تلخیهای جریانیافته درونش وقت صرف کند.
Heat مایکل مان حداقل برای سینماشناسهایی که بیشتر از مخاطبان عامهی روز آثارش را تماشا کردهاند، کارگردان کاربلد و قدرتمندی است که میتواند از سادگیها لحظات معرکه بیرون بکشد. کسی که در نقاط اوج سینمایش که فیلم Heat با بازی رابرت دنیرو و آل پاچینو یقینا یکی از آثار قرار گرفته در آنجا محسوب میشود، سکانسهایی را نشان بینندهی خود میدهد که درونشان موقعیتهای آشنا، تعلیقهای میخکوبکننده و معرکه میسازند و حتی یک تعقیب و گریز نهچندان ویژه، با دکوپاژ و میزانسن حسابشده و ریاضیوار تماشاگر را لابهلای بخشهای پراهمیت دنیای اثر غرق میکند. مایکل مان برای کارگردانی آثارش همیشه به کارکرد داستانی و معنایی قاببندیها، نورپردازیها و حتی تدوینها توجه دارد و مثلا در Heat به جای روایت کردن قصهای عالی که تصاویر از آن جا میمانند، فیلمنامه و تصویرپردازیها را به صورت موازی و در حد و اندازهی یکسان رشد میدهد. در عین حقیقت داشتن همهی اینها، شاید بزرگترین حرکت تماشایی مان در ساخت Heat نحوهی استفادهی او از قدرت بازیگریِ نقشآفرینهای اصلی اثر، با نگاه انداختن دقیق به جنس اجراهای آنها بوده باشد. توجه ویژهای که باعث میشود رویارویی بزرگانی چون دنیرو و آل پاچینو، در این فیلم نهایت جذابیت و زیبایی را به تصویر بکشد و باعث عمیقتر شدن شخصیتها و بهبود شیمی روابط شکلگرفته مابین آنها بشود.
در دنیای تاریک Heat که شاید بتوان برای سادگیِ معرفی، داستانش را در رویارویی یک دزد و یک پلیس کاربلد خلاصه کرد، هیچکس از منظر شخصیتی، آدم بهتری نسبت به دیگری محسوب نمیشود. به جای اینها، Heat تماشاگرش را مقابل ماجرایی میگذارد که دو آدم با تواناییهای یکسان را که هر دو از مناظر زیادی لایق احترام به نظر میرسند و در عین حال مشکلات درونی کمی هم ندارند، به جنگ هم میاندازد و در این بین به دل فلسفهی کارها و اعمال انسانها به سبب جایگاههایی که در آنها قرار گرفتهاند میزند. طوری که تماشاگر مخصوصا در پردهی پایانی داستان، احساس میکند نیل مککالی (رابرت دنیرو) و وینسنت هانا (آل پاچینو)، صرفا دو روی یک سکه هستند که دنیا آنها را در مکانهایی متضاد با یکدیگر قرار داده است. همهی این موارد، در کنار شخصیتپردازی قدرتمند کاراکترهای فرعی که البته خیلیهایشان نقش محوری در پیشبرد قصه ندارند، از Heat اثر اکشن ناب و فیلم داستانی بزرگی میسازند که گذر سالها نه تنها از ارزش آن نکاسته، که خواستنی بودنش را بیشتر از قبل، نشانمان میدهد.
?Who’s Afraid of Virginia Woolf اشاره به ۱۳ نامزدی اسکار و به دست آوردن پنج جایزه از این مراسم شناختهشده، شاید یکی از سادهترین راهها برای توصیف شدت عالی بودن «چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟» اثر مایک نیکولز باشد. فیلمی که همه آن را با دیالوگهای آتشین و دقیق، فیلمبرداریهای هدفمند که خیلیهایشان در اوج زیبایی مکانهای ثابت را از زاویههای دید شخصیتهای گوناگون به تصویر میکشند، نقشآفرینیهای ماندگار و تحسینشده و از همه مهمتر قدرتش در به تصویر کشیدن تضادها میشناسند. ?Who’s Afraid of Virginia Woolf، قصهی آدمهایی نابودشده در جهان خودمان است. قصهی آدمهایی پرمشکل و غمگین که چه در زندگیهای مشترکشان و چه از نظر شخصی، ضعفهای بسیار زیادی دارند و آنقدر هم روی نقاط ضعفشان پافشاری میکنند که آخر آنها زیر پاهایشان له میشوند و خود نیز آرامآرام، تمامیشان را از یاد میبرند.
داستان فیلم، دربارهی زوجِ نابودشده و گمشدهای صحبت میکند که ورود دو غریبه به زندگی آنها، سبب بیرون زدن تکتک فریادهایشان و آشکار شدن حقیقت تلخ زندگی مشترک نابودشدهای که مدتها است در آن غوطهور هستند میشود و همهچیز را همانقدر تلخ که در دنیای واقعی دیدهایم، به یادمان میآورد. از خندههای بلند و سرسامآور تا لحظاتی که آدمها میفهمند چهقدر بر پایهی حماقت و دروغ برای زندگی ارزش قائل شدهاند، جزوی از لحظاتِ این دارککمدیِ فوقالعاده هستند که به سبب استفادهی فیلمساز از یک زوج واقعی و با استعداد یعنی الیزابت تیلور و ریچارد برتون برای نقشآفرینی به عنوان کاراکترهای اصلی، به قلمروهای فراتر از فیلمنامهی خارقالعادهی خودش هم پا میگذارد. در زمانهای که بینهایتیِ ارزش روایت تصویرمحور در سینما به اثبات رسیده بود، مایک نیکولز با ?Who’s Afraid of Virginia Woolf فیلمی ساخت که در عین توجهِ قابل لمسش به جلوههای سینمایی، لحظه به لحظه بر پایهی دیالوگهای رگباری و معرکه شکل میگرفت و خیلی سریع، تبدیل به یک کلاسیکِ عمیقِ متفاوت یا راحتتر بگویم، یک شاهکار متفاوت شد.
فیلم ایرانی جاده آسمان ?عنوان: جاده آسمان
سال انتشار:
⏰مدت زمان: 90 دقیقه
?زبان: فارسی
?کشور سازنده: ایران
? ژانر: اجتماعی ,ایرانی
?کارگردان: کامبیز کاشفی
✍️نویسنده: کامبیز کاشفی
?ستارگان: اکبر عبدی , بابک حمیدیان , گلاره عباسی ,
خلاصه داستان: پسری به نام سیاوش است که سودای قهرمانی مسابقات رالی را در سر دارد . اما از طرفی در زندگی مشترک با مشکلات مالی زیادی دست به گریبان است و تصمیم می گیرد دست به یه سرقت بزند.
فیلم ایرانی به وقت خماری ?عنوان: به وقت خماری
سال انتشار: 1397
⏰مدت زمان: دقیقه
?زبان: فارسی
?کشور سازنده: ایران
? ژانر: ایرانی ,کمدی
?کارگردان: ابوالحسن داودی
✍️نویسنده: امیر برادران، پیمان جزینی، مصطفی زندی
?ستارگان: پوریا پور سرخ , مهدی فخیم زاده , شهره لرستانی ,
خلاصه داستان :داستان فیلم زیبای به وقت خماری که داستانی تاکنون از این فیلم به اطلاع نرسیده است.این فیلم به کارگردانی محمدحسین لطیفی است و یک فیلم کمدی که در حال حاضر در دست ساخت است.فیلمبرداری این فیلم به طور کامل در شهر تهران انجام میشود و در خانه ای در شرق تهران به عنوان خانه اصلی آنهاست.از اسم فیلم شاید بتوان به موضوع اصلی فیلم پی برد.در وقت خماری و خواب آلودگی وقتی حواست نیست چه کارهای اشتباه یا خنده داری میتوان انجام داد….
دانلود فیلم به وقت خماری با کیفیت عالی
دانلود کیفیت ۴۸۰p با حجم ۵۳۰ مگابایت
دانلود کیفیت ۷۲۰p با حجم ۱۱۵۰ مگابایت
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p با حجم ۱۵۸۰ مگابایت
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p با حجم ۲۴۷۰ مگابایت
در ادامه خوشحال میشویم از نظرات شما در رابطه با فیلم های پیشنهاد شده مطلع شویم؛ همچنین شما نیز میتوانید فیلم های محبوب خود را مطرح کنید. شاد باشید.
Back to the Future سهگانهی ماجراجویانه، علمیتخیلی و کمدی «بازگشت به آینده» به نویسندگی و کارگردانی رابرت زمکیس را میتوان یکی از محبوبترین سری فیلمهای دههی هشتاد میلادی در هالیوود دانست. یکی از آن مجموعههایی که چه در گیشهها، چه در نزد منتقدان و چه در مراسمهای سینمایی گوناگون، موفقیتهای زیادی را به دست آوردند و هنوز هم برای دوستداران سینما، نگاه انداختن به تکتک ثانیههایشان به طرز انکارناپذیری ضرورت دارد. روایت کمدی Back to the Future به عنوان یکی از شاخصههای اصلی آن، کاری میکند مخاطب همواره با انرژی و هیجان قصهاش را دنبال کند و در عین حال، فرصت دستوپنجه نرم کردن با همهی مفاهیم زیرمتنی و بحثهای جذاب و هیجانانگیزش دربارهی تاثیرات بازی کردن با زمان و رخدادهای تاریخی را به دست بیاورد. قصه از آنجا آغاز میشود که پسر جوانی با نام مارتی مکفلای نزد دوست صمیمی و پیرش یعنی دانشمندی با نام دکتر بِرَون میرود و مطابق درخواست او، تصمیم به آزمایش کردن ماشینِ زمانی که وی موفق به ساختن آن شده میگیرد. این وسط، بِرَون توسط شلیک اسلحهی چند قاتل کشته میشود و مارتی که در حال آزمایش کردن اختراع تازهی او به سر میبرد، چندین و چند سال به عقب بازمیگردد؛ به دههی پنجاه میلادی و جایی که در آن برای جلوگیری از نابودیاش، باید مطمئن شود که پدر و مادرش عاشق یکدیگر میشوند و مشکلی بر سر راه شکلگیری رابطهشان قرار نمیگیرد! هرچند که در ادامه هدف مارتی به سفر دوباره در زمان برای نجات دادن جان داک بِرَون تبدیل میشود و داستان، حتی پیچیدهتر از حالت قبلی، به پیشروی خود ادامه میدهد.
پیشنهاد فیلم آخر هفته(28) DLfars
Donnie Darko یکی از پیچیدهترین، خواستنیترین و آرامشبخشترین کالتهای سینما. این، شاید بهترین توصیفی باشد که بتوان حرف زدن دربارهی «دانی دارکو» را با اشاره به آن آغاز کرد. چون نخستین ساختهی بلند ریچارد کلی، برخلاف خیلی از آثار سینمایی بزرگی که در انتها به یک زیرژانر سینمایی محدود میشوند و در بهترین حالت المانهایی از جنسهای دیگر روایت داستان در جهان هنر هفتم را یدک میکشند، به معنی واقعی کلمه همانقدر که فیلمی متعلق به دوران بلوغ است و پیچیدگیها و غمهای درونی و راه حلهای برخورد صحیح با آن را نشان میدهد، جنس ناب و لایق احترامی از سینمای علمیتخیلی را هم در آغوش میگیرد و حتی به عقیدهی منتقدانی به خصوص، ارائهکنندهی برخی از بهترین عناصر سینمای ابرقهرمانی نیز هست.
Heat مایکل مان حداقل برای سینماشناسهایی که بیشتر از مخاطبان عامهی روز آثارش را تماشا کردهاند، کارگردان کاربلد و قدرتمندی است که میتواند از سادگیها لحظات معرکه بیرون بکشد. کسی که در نقاط اوج سینمایش که فیلم Heat با بازی رابرت دنیرو و آل پاچینو یقینا یکی از آثار قرار گرفته در آنجا محسوب میشود، سکانسهایی را نشان بینندهی خود میدهد که درونشان موقعیتهای آشنا، تعلیقهای میخکوبکننده و معرکه میسازند و حتی یک تعقیب و گریز نهچندان ویژه، با دکوپاژ و میزانسن حسابشده و ریاضیوار تماشاگر را لابهلای بخشهای پراهمیت دنیای اثر غرق میکند. مایکل مان برای کارگردانی آثارش همیشه به کارکرد داستانی و معنایی قاببندیها، نورپردازیها و حتی تدوینها توجه دارد و مثلا در Heat به جای روایت کردن قصهای عالی که تصاویر از آن جا میمانند، فیلمنامه و تصویرپردازیها را به صورت موازی و در حد و اندازهی یکسان رشد میدهد. در عین حقیقت داشتن همهی اینها، شاید بزرگترین حرکت تماشایی مان در ساخت Heat نحوهی استفادهی او از قدرت بازیگریِ نقشآفرینهای اصلی اثر، با نگاه انداختن دقیق به جنس اجراهای آنها بوده باشد. توجه ویژهای که باعث میشود رویارویی بزرگانی چون دنیرو و آل پاچینو، در این فیلم نهایت جذابیت و زیبایی را به تصویر بکشد و باعث عمیقتر شدن شخصیتها و بهبود شیمی روابط شکلگرفته مابین آنها بشود.
?Who’s Afraid of Virginia Woolf اشاره به ۱۳ نامزدی اسکار و به دست آوردن پنج جایزه از این مراسم شناختهشده، شاید یکی از سادهترین راهها برای توصیف شدت عالی بودن «چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟» اثر مایک نیکولز باشد. فیلمی که همه آن را با دیالوگهای آتشین و دقیق، فیلمبرداریهای هدفمند که خیلیهایشان در اوج زیبایی مکانهای ثابت را از زاویههای دید شخصیتهای گوناگون به تصویر میکشند، نقشآفرینیهای ماندگار و تحسینشده و از همه مهمتر قدرتش در به تصویر کشیدن تضادها میشناسند. ?Who’s Afraid of Virginia Woolf، قصهی آدمهایی نابودشده در جهان خودمان است. قصهی آدمهایی پرمشکل و غمگین که چه در زندگیهای مشترکشان و چه از نظر شخصی، ضعفهای بسیار زیادی دارند و آنقدر هم روی نقاط ضعفشان پافشاری میکنند که آخر آنها زیر پاهایشان له میشوند و خود نیز آرامآرام، تمامیشان را از یاد میبرند.
فیلم ایرانی جاده آسمان ?عنوان: جاده آسمان
سال انتشار:
⏰مدت زمان: 90 دقیقه
?زبان: فارسی
?کشور سازنده: ایران
? ژانر: اجتماعی ,ایرانی
?کارگردان: کامبیز کاشفی
✍️نویسنده: کامبیز کاشفی
?ستارگان: اکبر عبدی , بابک حمیدیان , گلاره عباسی ,
فیلم ایرانی به وقت خماری ?عنوان: به وقت خماری
سال انتشار: 1397
⏰مدت زمان: دقیقه
?زبان: فارسی
?کشور سازنده: ایران
? ژانر: ایرانی ,کمدی
?کارگردان: ابوالحسن داودی
✍️نویسنده: امیر برادران، پیمان جزینی، مصطفی زندی
?ستارگان: پوریا پور سرخ , مهدی فخیم زاده , شهره لرستانی ,
دانلود کیفیت ۷۲۰p با حجم ۱۱۵۰ مگابایت
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p با حجم ۱۵۸۰ مگابایت
دانلود کیفیت ۱۰۸۰p با حجم ۲۴۷۰ مگابایت
در ادامه خوشحال میشویم از نظرات شما در رابطه با فیلم های پیشنهاد شده مطلع شویم؛ همچنین شما نیز میتوانید فیلم های محبوب خود را مطرح کنید. شاد باشید.
دیدگاه ها