
پیشنهاد فیلم آخر هفته(127) DLfars
( )
کتاب صوتی
با یکصد و بیست و هفتمین قسمت از مجموعه پیشنهاد فیلم آخر هفته (127) DLfars برای آخر هفته، همراه شما عزیزان هستیم. در این عنوان ، هر هفته به معرفی چند فیلم برتر که حتما باید دیده شوند، از نگاه DLfars میپردازیم و آنها را به شما عزیزان معرفی میکنیم. ممکن است شما نیز برخی از این فیلم ها را دیده باشید و یا حتی اسم بعضی از آنها را نشنیده باشید! در هر صورت تمامی فیلم هایی که معرفی میشوند، از نگاه DLfars، عناوین فوق العاده جذابی هستند. در ادامه به معرفی چند فیلم پیشنهادی DLfars برای آخر هفته شما میپردازیم، همراه ما باشید.

درباره فیلم:
جری مگوایر با بازی تام کروز یکی از آن فیلمهایی است که داستان خود را مرحله به مرحله بزرگتر میکنند. در ابتدا قصه فقط راجع به یک ایجنت برای ورزشکارها است که قدم به قدم از رفتارهای زشت برخی از افراد معروف خسته میشود.
سپس داستان متمرکز روی مردی به نظر میرسد که میخواهد از شرایط کاری نادرست برای خود فاصله بگیرد و بعد شاید فرصتی برای تبدیل کردن یک همکاری به دوستی و دوستی به عشق داشته باشد. در نتیجه اگر یک درامدی (کمدی-درام) گرهخورده به فضای ورزش را دوست دارید، از شانس زیادی برای لذت بردن از فیلم Jerry Maguire برخوردار هستید.
Jerry Maguire
کامرون کرو که آثار تماشایی و جالبی مثل فیلم Almost Famous را در کارنامه دارد، با جری مگوایر موفق به بیرون کشیدن برخی از جذابترین هنرهای بازیگری تام کروز شده است.
بعضی از آدمها با دیدن تلاش یک نفر برای بیرون آمدن از شرایط نامطلوب احساس خوبی پیدا میکنند. تعداد قابل توجهی از آدمها دنبال کردن بسیاری از داستانهای عاشقانهی باورپذیر، نسبتا نامعمول و متفاوت با کلیشههای نوجوانانه را حالخوبکن میدانند.
برخی از افراد هم همیشه با آغوش باز به استقبال فیلم کمدی درام پرشده از لحظات دلنشین یا خندهآور میروند. افرادی که در هرکدام از این سه گروه قرار میگیرند، بهتر است یک شانس به فیلم Jerry Maguire بدهند؛ اثری که هم توانایی بالا بردن روحیهی بسیاری از تماشاگرهای خود را دارد و هم از بسیاری جهات واقعگرایانه و تأثیرگذار ظاهر میشود.

درباره فیلم:
خلاصه داستان: در یک مزرعه خلوت در یک شهر روستایی، مردی آرام آرام در حال مرگ است. فرزندان او به مزرعه خانوادگی خود احضار میشوند تا به انتظار مرگ پدر خودشان بنشینند؛ اتفاقی که به هیچ شکلی نمیتوانند جلوی رخ دادن آن را بگیرند.
همانطور که آنها مشغول برگزاری مراسمات و عزاداری هستند، تاریکی به مرور زمان رشد میکند و بزرگ میشود. مدت زیادی طول نمیکشد که این مراسمات، خودش را به یک شکل کاملا متفاوت نشان میدهد. در ابتدا همه چیز با کابوسهای ترسناک آغاز میشود و حسی را در شخصیتهای اصلی به وجود میآورد که چیزی شیطانی در حال تسخیر کردن خانواده است؛ نیرویی که لحظه به لحظه بزرگتر میشود.
The Dark and the Wicked
«او به شما گفته بود که به اینجا نیایید». تاریک و شرور هم یکی دیگر از آثاری است که شاید در طی این مدت اسم آن هم به گوش ما نخورده باشد اما ارزش تماشا کردن را دارد. در میان سریالها، یک مورد ترسناک داشتیم و بد نبود که در میان فیلمها هم یک مورد داشته باشیم.
اگر به آثار ترسناک علاقه دارید، این مورد را در تعطیلات عید ۱۴۰۰ فراموش نکنید. بهگفته منتقدان این فیلم، درست همانند اسم خود، یک داستان ترسناک آزاردهنده را تعریف میکند که در اعماق آن وحشت زیادی دیده میشود و چشمانداز تاریکی دارد و هرچه به پایان خود نزدیک میشود، لرزش زیادی را به جان مخاطب میاندازد. جالب است بدانید که این فیلم در مزرعه خانوادگی خود کارگردان یعنی برایان برتینو فیلمبرداری شده است.

درباره فیلم:
ارنست اینگمار برگمان در فیلم حدودا ۸۰ دقیقهای پرسونا هیچ ترسی از جدا ساختن فیلمسازی از زندگی واقعی ندارد. برخلاف بعضی از آثار مشابه که اتفاقا راه برقراری ارتباط جدی با مخاطب را غرق کردن کامل او در تجربه میدانند، فیلم Persona مدام به یاد تماشاگر میآورد که یک فیلم سینمایی است.
زیرا دقیقا شخصیت اصلی قصهی آن هم باید مدام به یاد بیاورد که مشغول نقشآفرینی شده است. او میخواهد در جامعه مدام با ماسکهای نامرئی قرارگرفته روی صورت حرف نزند. ولی گاهی مستقیم و گاهی غیرمستقیم باید به یاد بیاورد که خود این هم یک نوع ماسک گذاشتن است؛ یک نوع از نقشآفرینی کردن که انسان را به یاد افرادی میاندازد که همزمان با زیر سؤال بردن جامعهی پیرامون خود، به طرز واضحی بخشی از همان جامعهی پراشکال هستند.
پرسونا وقتی سورئال قصه میگوید، سورئال بودن سکانسهای خاص خود را فریاد میزند. برای برگمان فیلم به نظر آمدن فیلم نه یک نقطهی ضعف که یک نقطهی قوت عظیم است. چرا؟ چون هر کس که فیلم Persona را تماشا کند، تصویرمحور و سرتاسر سینمایی بودن آن را میپذیرد.
PERSONA
به این معنی که امکان نداشت اثر مورد بحث با این قدرت در هیچ فرمت دیگری ارائه شود. تازه برای فیلمی که قصهگویی آن گرهخورده به مسئلهی بحران هویت است، جذاب به نظر میرسد که فیلم پرسونا مدام هویت خود را میشناسد و آن را به یاد مخاطب میآورد.
مخاطب امروز که ماهها به دور از روند عادی زندگی فقط از خانه مشغول دنبال کردن همهچیز بوده است، احتمالا بهشدت تحت تاثیر یکی از سکانسهای اثر قرار میگیرد؛ جایی که داخل اتاق بیمارستان، تلویزیونی وجود دارد که فقط اخبار بد، تلخ و مریض پخش میکند.
این تلویزیون انگار تبدیل به تنها پنجره به سمت بیرون شد و فقط میترساند. شاید ماجرا راجع به همهی انسانهایی باشد که در اوج تنهایی عملا زندگی آنها از جایی به بعد تنها خلاصهشده به تقلا برای زنده ماندن است و در این بین دنیا مدام با به یاد آوردن تلخیها به او، این نبرد درونی را سختتر میکند.یک فیلم دههها بعد از اکران خود شامل بحثهایی میشود که انگار فیلمسازهای امروز باید تحت تاثیر رخدادهای اخیر در جهان آنها را وارد آثار خود کنند! اینگونه میفهمیم که چرا برخی از آثار سینمایی واقعا باید بهعنوان «فیلم ماندگار» شناخته شوند.

درباره فیلم:
دیوید کراننبرگ در هر نوعی از وحشت سینمایی میتواند کلاس درس برگزار کند؛ چه وقتی در فیلم The Fly با تصویرسازیهای نفسگیر مخاطب را آزار میدهد و به شکلی تأثیرگذار استعاره را در حلق او فرو میکند و چه وقتی وحشت گیر افتادن در میان نگاههای افراد دیگر را واقعگرایانه به تصویر میکشد.
بالاخره انسانهای زیادی هستند که میخواهند گذشته را از یاد ببرند؛ رازهایی دارند که از فاش شدن آنها میترسند یا دروغی گفتهاند که روزبهروز بزرگتر میشود. شاید هم انسان وقتی بدون هیچ مشکلی مشغول زندگی خود است، ناگهان تحت شرایطی قرار بگیرد که نمیداند دارد به اصطلاح تاوان کدام خطای نابخشودنی را میدهد. فیلم A History of Violence که حتی اسمگذاری آن حداقل دو معنی متفاوت در فیلم پیدا کرده است، دقیقا به ترسهای مربوطبه گرفتار شدن در چنین شرایطی میپذیرد.
در جهانی که آرزو و هدف اصلی زندگی بسیاری از افراد فقط و فقط دریافت تحسین تعداد بیشماری از انسانهای دیگر است، زندگی میتواند در عرض چند لحظه از هیجانانگیزی جذاب به ترسناکی نابودکننده تغییر شکل بدهد.
همان افرادی که توانایی ستودن شخصیت اصلی قصه را دارند، سریعتر از مابقی مشغول گرفتن انگشت اتهام به سوی او میشوند. مهم نیست که چرا و چگونه روند زندگی نمیتواند به شکل عادی جلو برود.
مهم آن است که انسان به سرعت باید بپذیرد که دیگر احتمالا زندگی او هرگز به مانند قبل نمیشود. این وسط همکاری ویگو مورتنسن و دیوید کراننبرگ هم بنزینی است که روی این آتش سینمایی ریخته میشود.
فیلم آخر هفته (127)
در ادامه خوشحال میشویم از نظرات شما در رابطه با پیشنهاد فیلم آخر هفته (127) مطلع شویم؛ همچنین شما نیز میتوانید فیلم های محبوب خود را مطرح کنید. شاد باشید.
دیدگاه ها