
پیشنهاد فیلم آخر هفته(115) DLfars
( )
کتاب صوتی
با یکصد و پانزدهمین قسمت از مجموعه پیشنهاد فیلم آخر هفته (115) DLfars برای آخر هفته، همراه شما عزیزان هستیم. در این عنوان ، هر هفته به معرفی چند فیلم برتر که حتما باید دیده شوند، از نگاه DLfars میپردازیم و آنها را به شما عزیزان معرفی میکنیم. ممکن است شما نیز برخی از این فیلم ها را دیده باشید و یا حتی اسم بعضی از آنها را نشنیده باشید! در هر صورت تمامی فیلم هایی که معرفی میشوند، از نگاه DLfars، عناوین فوق العاده جذابی هستند. در ادامه به معرفی چند فیلم پیشنهادی DLfars برای آخر هفته شما میپردازیم، همراه ما باشید.فیلم آخر هفته (115)

درباره فیلم:
مارتین اسکورسیزی که در محله لیتل ایتَلی نیویورک زندگی میکرده، میگوید در آن زمان متوجه شده که بخشهایی از این محله، نسبت به دیگر قسمتهای آن قدیمیتر بهنظر میرسند. بخشهایی همچون سنگقبرهایی از دهه ۱۸۱۰ میلادی، خیابانهای سنگرفششده و زیرزمینهایی کوچک زیر ساختمانهای عظیم. اسکورسیزی میگوید بهدنبال این کنجکاوی به این فکر افتاده که ساکنان ایتالیایی-آمریکایی آنجا، اولین افرادی نبودهاند که در آن منطقه زندگی میکردهاند.
در نتیجه برای وی این سؤالها پیش آمدهاند: افرادی پیش از ایشان در آنجا زندگی میکردهاند، چه منشی داشتهاند؟ چگونه راه میرفتند؟ صحبت کردن و لباس پوشیدنشان به چه شکلی بود؟ و نیویورک در آن زمان چه شکلی و شمایلی داشته است؟
Gangs of New York
مسئلهی واضح، حتی پیش از دیدن فیلم، آن است که در دارودستههای نیویورکی با زوجی قوی در بازیگری روبهرو هستیم، منظور لئوناردو دیکاپریو و دنیل دی-لوئیس است. بازیگرانی که هرکدام به خودی خود میتوانند بار یک فیلم را بهدوش بکشند، برای نمونه بازی درخشان دنیل دی-لوئیس در فیلم سینمایی There Will be Blood (خون به پا خواهد شد) صحهای بر بخشی از این ادعا است. جالب است بدانید که بخش زیادی از دکور فیلم دارودستههای نیویورکی به درخواست مارتین اسکورسیزی در مقیاسی عظیم ساخته شد.
درواقع تیم طراحی و تولید صحنه در مسافت یک مایل، چندین ساختمان قرن نوزدهمی را بازسازی کردند. مکانهایی از قبیل کازینو، سالن تئاتر و کلیسا. به این ترتیب است که عنصر مکان در فیلم حاضر، به مولفهای محسورکننده بدل میشود. تمام این عوامل، دار و دستههای نیویورکی را به یکی از بهترین فیلم های مارتین اسکورسیزی تبدیل میکنند.

درباره فیلم:
آرون سورکین بارها و بارها مخاطب سینما را با فیلمنامههای تکاندهندهی خود شیفتهی شخصیتها و مشغول اهمیت دادن به رخدادهایی کرد که در حالت عادی هیچ معنی و ارزشی برای او نداشتند. The Trial of the Chicago 7 هم دقیقا در همین مسیر جلو میرود و فارغ از آن که چهقدر به بحث تاریخی و انسانی مطرحشده در طول دقایق فیلم اهمیت بدهیم، ما را میخکوب نگه میدارد. البته که بازی عالی تیم بازیگری نیز در افزایش جذابیت اثر نقش مهمی دارد.
The Trial of the Chicago 7
نویسندهی فیلم شبکه اجتماعی به کارگردانی دیوید فینچر اینجا ثابت میکند که برای خلق برترین آثار خود نیازمند هیچ کارگردان دیگری هم نیست و میتواند در جایگاه نویسنده و کارگردان یک پروژهی سینمایی خوش بدرخشد. مخصوصا وقتی قصه دربارهی آدمها و تلاش آنها برای رسیدن به هدفی ارزشمند باشد و تیم بازیگری بتواند محدودیت لوکیشنها را در نگاه مخاطب محو کند.

درباره فیلم:
مارتین اسکورسیزی و رابرت دنیرو تحت عنوان کارگردان و بازیگر همکاریهای زیادی داشتهاند. از فیلمهای مافیایی بگیرید تا فیلمی راجع به یک راننده تاکسی رنجور و برج عاج نشین. تنگه وحشت اما بین آثار ایشان واجد کیفیتی بدیع است؛ کیفیتی بدیع بین تمام همکاریهای این زوج هنری. تنگه وحشت روایتی پر زرق و برق از گنگسترهای ایتالیایی-آمریکایی نیست.
این فیلم بلکه داستان تقابل یک خلافکار و یک وکیل را بهنمایش میگذارد. جالبتر آنکه فیلم با المانهایی از سینمای وحشت ساخته شده است و در زمینههایی همچون تصویربرداری واجد تفاوتهایی با ساختههای مشهورتر اسکورسیزی است. بزرگترین شباهت تنگه وحشت با دیگر ساخته های اسکورسیزی اما نقشآفرینی درخشان و همیشگی رابرت دنیرو است.
Cape Fear
تنگه وحشت با بودجهای ۳۵ میلیون دلاری تولید شد و توانست به فروش ۱۸۲ میلیون دلار برسد. فروش فیلم در آمریکا چیزی حدود ۷۹ میلیون دلار برآورد شده است. جالب آنکه تنگه وحشت تنها یکسال پس از فیلم رفقای خوب مارتین اسکورسیزی روی پرده رفته است. نکته قابلتوجه، گسترهی تفاوت ویژگیهای این دو فیلم است.
البته دلیل این تفاوت که پیشتر نیز به آن اشاره کردهایم را در موضوعی خاص میتوان جُست، آنهم اینکه تنگه وحشت اسکورسیزی بازسازی فیلمی کلاسیک با همین نام بهکارگردانی جی لی تامپسون محصول سال ۱۹۶۲ است. تنگه وحشت در زمره فیلمهای آنچنان عمیق اسکورسیزی قرار نمیگیرد و از همینرو بهراحتی میتواند برای هر مخاطب عام نیز سرگرمکننده باشد. محور اصلی فیلم اما بههر روی بازی درخشان رابرت دنیرو است.

درباره فیلم:
اتفاقی تلخ و واقعی رخ میدهد که به خاطر آن یک زن و چندین و چند انسان دیگر عملا همهچیز خود را میبازند. آنها باید برای زنده ماندن و شاید پیدا کردن دلیلی برای زنده ماندن تلاش کنند. فیلم در طول روایت حدودا ۱۰۰ دقیقهای خود روی فرن با بازی فرانسیس مکدورمند متمرکز میشود و لحظات گوناگون زندگی او در مسیر تلاش برای دوام آوردن را نشان میدهد. Nomadland نه بیش از اندازه طول میکشد و نه در القای پیام مثبت خود ضعیف است.
Nomadland
در نتیجه مخاطب بیشتر از آنچه موقع نگاه انداختن به اکثر فیلمهای مستقل جدید میبینیم، شانس برقراری ارتباط با اثر را دارد. در مراسم گاتهام اواردز با محوریت استقبال از فیلمهای مستقل هم نومدلند توانست جایزهی بهترین فیلم مستقل از نگاه مردم را کسب کند. کلویی ژائو اکنون نویسنده و کارگردان فیلم Eternals مارول است و دیگر کارگردانی نیست که کسی او را نشناسد. فیلم Nomadland یعنی سومین فیلم بلند ژائو به کسب ستایشها ادامه خواهد داد.
فیلم آخر هفته (115)
در ادامه خوشحال میشویم از نظرات شما در رابطه با پیشنهاد فیلم آخر هفته (115) مطلع شویم؛ همچنین شما نیز میتوانید فیلم های محبوب خود را مطرح کنید. شاد باشید.
دیدگاه ها