خلاصه داستان فیلم : خوب، بد، زشت (به انگلیسی: The Good, the Bad, and the Ugly) یکی از مشهورترین فیلمهای وسترن اسپاگتی است که توسط سرجیو لئونه در سال ۱۹۶۶ در ایتالیا ساخته شد. این فیلم سومین (و آخرین) فیلم از سهگانهٔ دلار (Dollars Trilogy) سرجیو لئونه است. «خوب» (کلینت ایستوود، در فیلم، با نام «بلوندی») و «زشت» (ایلای والاک، در فیلم، با نام «توکو») با هم کار میکنند و با شگرد خاصی، به گولزدن کلانترهای مناطق مختلف و پول درآوردن از این راه میپردازند. «بد» (لی وان کلیف) آدمکشی حرفهای است که به خاطر پول حاضر به انجام هر کاری است. «بد»، که در فیلم او را «اِنجل آیز )» صدا میکنند، بهدنبال گنجی است که در طی جنگهای داخلی آمریکا، به دست سربازی به نام «جکسون»، که بعدها به «کارسون» نامش را تغییر داده، مخفی شده است.
خوب (بلوندی) و زشت (توکو) از وجود گنج خبر ندارند؛ ولی وقتی «زشت» طی درگیریای که بین او و «خوب» اتفاق افتاده، تصمیم میگیرد او را در وسط بیابان بدون آب و در حالی که تشنه است بکُشد، آنها اتفاقاً به بیل کارسون، سرباز کذایی، که در حال مردن است، برمیخورند. سرباز، نام قبرستانی را که پول در یکی از قبرهای آن دفن شده، وقتی خوب در آنجا نیست، به «توکو» میگوید؛ ولی سپس سرش پایین میافتد و چشمهایش بسته میشود.
وقتی «توکو»، که مردی پولپرست و طمّاع است، میرود تا برای او آب بیاورد تا بتواند هرچه بیشتر او را زنده نگاه داشته و جای گنج را بفهمد، کارسون دهان باز میکند و نام قبر مورد نظر را به «خوب» میگوید و جان میسپارد. حالا که هر سه از وجود گنج باخبرند، هر سه به دنبال آن میروند. «خوب» و «زشت» به خاطر اینکه هرکدام قسمتی از راز را میدانند، با هم کار میکنند. «بد» که هنوز هیچکدام از نامها را نمیداند، بهطور اتفاقی با آن دو برخورد کرده و نام قبرستان را با شکنجهکردن «توکو» میفهمد. حال این «بد» است که با «خوب» کار میکند، و «توکو» از مسیر دیگری به راه خود ادامه میدهد…
نسخه دوبله فارسی