
نگاهی به مجموعه تلویزیونی «از یادها رفته»/ در پیچ و خم تاریخ با گذر از ملودرام تاریخی تا ژانر وحشت
( )
کتاب صوتی
داستانی که در بستر تاریخ روایت میشد و تعداد زیادی از بازیگران مطرح تلویزیون و سینما را دور هم جمع کرده بود. قابهای زیبا و خوش رنگ و لعاب، طراحی صحنه پر زرق و برق، گریمهای سنگین و متفاوت، صحنههای خارجی شلوغ و پردود اولین چیزی است که از این مجموعه بهخاطر میآوریم. ظاهر مجموعه به گونهای است که گویی میتوان به سادگی در موردش نوشت اما اینگونه نیست و در واقعیت هم سازندگان این مجموعه بارها و بارها منتقدین عجول را به اشتباه انداختند.
داستان پر پیچ و خم مجموعه، ابتدا در قالب یک ملودرام تاریخی و یک مثلث عاشقانه، مخاطب را با خود همراه میکند. درست در همین مقطع بسیاری از منتقدین از شباهت سریال با «شهرزاد» حرف زدند.
اما با گذر شخصیت اصلی داستان (مهربانو) از پیچ و خم حوادث معلوم شد مسئله داستان رسیدن مهربانو به خسرو یا مهراد نیست. مهربانو باید بیاموزد روی پای خود بایستد، به خدا توکل کند و مسیری را طی کند که قرار نیست او را به مراد دل رساند بلکه باید روح بیقرار و آشفتهاش را به کمال رساند.
بهرامیان پیش از این نیز عادت به حرکت بر لبه تیز خط قرمزهای تلویزیون داشته است. «ساعت شنی» او را مخاطبان سیما هنوز به خاطر میآورند. این بار اما بهرامیان و نویسندههایش دست مخاطب را میگیرند و آرام و بااحتیاط به سفر در ژانرهایی میبرند که پیش از این در قاب تلویزیون نمونهاش را ندیدهایم. «از یادها رفته» به آرامی و از دل یک ملودرام تاریخی وارد ژانر هارور(ترسناک) میشود. تمام المانهای سینمای وحشت در آن دیده میشود و بعد از آن نقبی به سایکودرام میزند و در نهایت به ژانر اصلی خود بازمیگردد.
در ترافیک مجموعههای تلویزیونی مناسبتی، تجربه دیدن یک سریال در ژانری بسیار متفاوت از دیگر مجموعهها تجربهای شگفتانگیز است؛ اما نباید فراموش کرد بهرامیان گاهی پیاز داغ داستان را زیاد میکند و از آستانه تحمل مخاطب عبور میکند؛ شاید این مسئله در خشونت برخی سکانسها بیشتر به چشم بیاید!
بازیگران این مجموعه گرچه از یک جنس نبودند، از رضا یزدانی خواننده گرفته تا حسین یاری و سیما تیرانداز، کامران تفتی و میترا حجار… اما ترکیب آنها خوب از آب درآمده بود. در این میان صحبت در مورد هلیا امامی کار سختی است؛ او همپای دیگر بازیگران پیش نمیآید و گاهی بازی غلوآمیزش بیرون می زند. اما به نظر میرسد بهرامیان از این ضعف هلیا امامی به نفع کار بهره برده است و نوع بازی او جزئی از داستان مجموعه شده است.
طراحی قصه به شیوهای انجام شده که هر شخصیت نه تنها نقش خود، بلکه قصه زندگی خود را به نمایش میگذارد. داستان مجموعه، در جریانی پویا پیش میرود و هر قسمت حرفی برای گفتن دارد و قصههای درهم تنیده شده و گسترده باعث میشود کمتر با سکانسهای تکراری و بی محتوا روبهرو شویم.
دیالوگها نشان از تسلط نویسندگان بر ادبیات دوران مشروطه دارد. اما یک دست به نظر نمیرسد. با این حال نویسندگان «از یادها رفته» از دیالوگ برای طراحی شخصیتها به خوبی استفاده کردهاند. لحن و زبان فریده (سیما تیرانداز) با ادبیات خاص مهراد(رضا یزدانی) تفاوت فراوانی دارد. شیرینی بعضی از گفتگوهای این مجموعه تا مدتها زیر زبان مخاطب باقی میماند. آنجا که خسرو(حسین یاری) با رییس اداره انحصار بحث میکند یا سکانسی که مهراد از مهربانو می خواهد در مورد خسرو تجدیدنظر کند در عین شیرینی از اصالت خاصی برخوردار است که بر دل مخاطب مینشیند.
در نهایت مهمترین ویژگی مجموعه «از یادها رفته» آن است که با شجاعت به سراغ موضوع حساسی رفته است که بسیاری از هنرمندان ترجیح میدهند دور و اطراف چنین سوژههایی نپلکند. در چهل سال گذشته صداوسیما با این که مدعی است موضوع حجاب و عفاف برایش اهمیت دارد اما هیچگاه در یک مجموعه نمایشی بدان نپرداخته است و این اولین باری است که حجاب موضوع اصلی یک سریال است.
داستان پر پیچ و خم مجموعه، ابتدا در قالب یک ملودرام تاریخی و یک مثلث عاشقانه، مخاطب را با خود همراه میکند. درست در همین مقطع بسیاری از منتقدین از شباهت سریال با «شهرزاد» حرف زدند.
اما با گذر شخصیت اصلی داستان (مهربانو) از پیچ و خم حوادث معلوم شد مسئله داستان رسیدن مهربانو به خسرو یا مهراد نیست. مهربانو باید بیاموزد روی پای خود بایستد، به خدا توکل کند و مسیری را طی کند که قرار نیست او را به مراد دل رساند بلکه باید روح بیقرار و آشفتهاش را به کمال رساند.
بهرامیان پیش از این نیز عادت به حرکت بر لبه تیز خط قرمزهای تلویزیون داشته است. «ساعت شنی» او را مخاطبان سیما هنوز به خاطر میآورند. این بار اما بهرامیان و نویسندههایش دست مخاطب را میگیرند و آرام و بااحتیاط به سفر در ژانرهایی میبرند که پیش از این در قاب تلویزیون نمونهاش را ندیدهایم. «از یادها رفته» به آرامی و از دل یک ملودرام تاریخی وارد ژانر هارور(ترسناک) میشود. تمام المانهای سینمای وحشت در آن دیده میشود و بعد از آن نقبی به سایکودرام میزند و در نهایت به ژانر اصلی خود بازمیگردد.
در ترافیک مجموعههای تلویزیونی مناسبتی، تجربه دیدن یک سریال در ژانری بسیار متفاوت از دیگر مجموعهها تجربهای شگفتانگیز است؛ اما نباید فراموش کرد بهرامیان گاهی پیاز داغ داستان را زیاد میکند و از آستانه تحمل مخاطب عبور میکند؛ شاید این مسئله در خشونت برخی سکانسها بیشتر به چشم بیاید!
بازیگران این مجموعه گرچه از یک جنس نبودند، از رضا یزدانی خواننده گرفته تا حسین یاری و سیما تیرانداز، کامران تفتی و میترا حجار… اما ترکیب آنها خوب از آب درآمده بود. در این میان صحبت در مورد هلیا امامی کار سختی است؛ او همپای دیگر بازیگران پیش نمیآید و گاهی بازی غلوآمیزش بیرون می زند. اما به نظر میرسد بهرامیان از این ضعف هلیا امامی به نفع کار بهره برده است و نوع بازی او جزئی از داستان مجموعه شده است.
طراحی قصه به شیوهای انجام شده که هر شخصیت نه تنها نقش خود، بلکه قصه زندگی خود را به نمایش میگذارد. داستان مجموعه، در جریانی پویا پیش میرود و هر قسمت حرفی برای گفتن دارد و قصههای درهم تنیده شده و گسترده باعث میشود کمتر با سکانسهای تکراری و بی محتوا روبهرو شویم.
دیالوگها نشان از تسلط نویسندگان بر ادبیات دوران مشروطه دارد. اما یک دست به نظر نمیرسد. با این حال نویسندگان «از یادها رفته» از دیالوگ برای طراحی شخصیتها به خوبی استفاده کردهاند. لحن و زبان فریده (سیما تیرانداز) با ادبیات خاص مهراد(رضا یزدانی) تفاوت فراوانی دارد. شیرینی بعضی از گفتگوهای این مجموعه تا مدتها زیر زبان مخاطب باقی میماند. آنجا که خسرو(حسین یاری) با رییس اداره انحصار بحث میکند یا سکانسی که مهراد از مهربانو می خواهد در مورد خسرو تجدیدنظر کند در عین شیرینی از اصالت خاصی برخوردار است که بر دل مخاطب مینشیند.
در نهایت مهمترین ویژگی مجموعه «از یادها رفته» آن است که با شجاعت به سراغ موضوع حساسی رفته است که بسیاری از هنرمندان ترجیح میدهند دور و اطراف چنین سوژههایی نپلکند. در چهل سال گذشته صداوسیما با این که مدعی است موضوع حجاب و عفاف برایش اهمیت دارد اما هیچگاه در یک مجموعه نمایشی بدان نپرداخته است و این اولین باری است که حجاب موضوع اصلی یک سریال است.
دیدگاه ها